نظریه ذهن در افراد کم شنوا

نظریه ذهن در افراد کم شنوا

“نظريه ذهن” به عنوان درك افراد از حالات ذهني (تفكرات،‌ باورها، آرزوها) تعريف شده است. درك خود و ديگران براي ایجاد تعاملات اجتماعي موثر ضروري است. نظريه ذهن در عمل به كودك ابزار قدرتمندي مي دهد تا با آن به اكتشاف، پيش بيني و تغيير رفتار ديگران دست بزند. ما به وسيله نظريه ذهن مي توانيم حالات ذهني (باورها، تمايلات، تخيلات، عواطف و …) كه علت اعمال هستند را تفسير كنيم. نظريه ذهن پيش نيازي براي درك محيط اجتماعي و لازمه درگيري در رفتارهاي اجتماعي رقابت آميز مي باشد. ريشه هاي اين ظرفيت شناختي را مي توان در سال هاي اوليه زندگي جستجو كرد. اگر چه كودكان در سال هاي اول زندگي از ذهن خود و ديگران روز به روز بيشتر آگاه مي شوند، اما تغييرات اساسي در درك نظريه ذهن در چهار سالگي اتفاق مي افتد، هنگامي كه كودكان قادر مي شوند محتواهاي ذهن ديگران را تفسير كنند. همانطور که گفته شد، درک افكار و احساسات ديگران به عنوان ذهني سازي، ذهن خواني و نظريه ذهن شناخته مي شود. تعامل اجتماعی، نیازمند رشد صحیح و مناسب نظریه ذهن می باشند. بدین معنا که فرد به منظور برقراری ارتباط به شیوه¬ای مؤثر در بافت¬های اجتماعی و با شریک های ارتباطی خود باید، تا حدی، از دیدگاه مخاطب خود آگاه باشد. با توجه به اهمیت نظریه ذهن به عنوان یک ابزار اجتماعی، هر گونه آسیب در رشد نظریه ذهن مانعی در تعامل با دیگران به وجود می آورد. طبقPeterson , Siegal (1995) مشکلات اجتماعی کودک ناشنوا می تواند علاوه بر آنکه ناشی از مشکلات ارتباطی مرتبط با زبان و گفتار باشد، بیشتر ناشی از ناتوانی وی در کسب نظریه ذهن باشد.
کودکان ناشنوای متولد شده از والدین ناشنوا الگوی هنجار تکامل نظریه ذهن را دنبال می کنند و در همان سن کودکان شنوا موفق به انجام آن می شوند. اما کودکان ناشنوای متولد شده از والدین شنوا در مهارت های نظریه ذهن عملکرد ضعیفی دارند که ناشی از تاخیر ارتباطی و تعامل زبانی می باشد و می تواند ناشی از تاخیر تکامل نظریه ذهن نيز باشد. كودكان ناشنوا در درك ذهن افراد تقريبا ۳ سال عقب تر از كودكان شنوا هستند. كودكان شنوا توانايي گذر از مهارت هاي مرسوم نظريه ذهن را بين سنين ۴ و ۵ سالگي کسب مي كنند در حالی که كودكان ناشنوا نمی توانند تا سنين ۷ و ۸ سالگي آن را انجام دهند.
محروميت ارتباطی كودكان ناشنوا ممكن است مانع تكامل نظريه ذهن شود. كودكان ناشنوا كمتر از كودكان شنوا در مورد احساسات، دلايل كارها، نقش هاي مورد انتظار و پيامد رفتارهاي مختلف توضيحاتي دريافت مي كنند. آنها این واقعیت را درک نکرده¬اند که افراد مختلف، باورها، افکار، احساسات، برنامه¬ها و مقاصد مختلفی دارند، یعنی وضعیت¬های ذهنی متفاوتی دارند که روی اعمال آنها تأثیر می¬گذارد. همچنین این افراد نمی¬توانند درک کنند که در تعاملات اجتماعی و دو طرفه باید افکار، عقاید، احساسات و اعمال سایر افراد در نظر گرفته شود. چنین مشکلاتی سبب می شود این افراد نتوانند رفتار شریک ارتباطی خود را پیش¬بینی کنند و این موارد موجب مي شود گفته¬های آنها شامل موارد کمتری از عواطف، عقاید و وضعیت¬های ذهنی باشد و کمتر مفاهیم ذهنی مانند آرزو داشتن، احساس¬ کردن و درک ¬کردن را به¬کار ¬گیرند.
پذیرش این نکته که محدودیت ناشی از ناشنوایی سبب تاخیر در رشد نظریه ذهن می شود منطقی به نظر می رسد، ولی پیش بینی می شود امکان بهبود نظریه ذهن با افزایش سن و آموزش وجود داشته باشد. با ورود کودک ناشنوا به مدرسه، وی از نظر زبانی رشد می کند و فرصت های تعامل اجتماعی بیشتری را با همسالان ناشنوا و معلم به دست می آورد، محیط اجتماعی می تواند سبب رشد نظریه ذهن در کودک شود. تعدادی از مطالعات ارتباط سازگاری بين سن و توانايي انجام مهارت هاي نظريه ذهن نشان داده اند. سایر محققين بهبود مرتبط با سن را در عملكرد كودكان ناشنواي ۴ تا ۱۱ سال نشان نداده اند و این مسئله نیاز به تحقیقات بیشتر را نشان می دهد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *