ذهن خوانی

ذهن خوانی

ذهن خواني، به عنوان يک مهارت شناختی
اجتماعي، توانايي
انتساب حالت ذهني به خود و ديگران است منظور از حالت ذهني Mental State ؛هيجان . انگيزه احساس، آرزو باور قصد نگرش و ارزش است.
توانايي استنتاج باور و عقيده ديگران به ما کمک ميکند که رفتار آنها را پيش بيني کنيم.

اين توانايي يک قابليت محوری در مهارت اجتماعي است و کودکان با سير تحول عادی از سال دوم زندگي به اين قابليت دست مييابند .

توانايي ذهن خواني به عنوان بخشي از شناخت اجتماعي، شناخت گرم
ناميده ميشود و ماهيتي مجزا از کارکردهای اجرايي که
به طور معمول در آزمونهای هوش مورد سنجش قرار ميگيرد و شناخت سرد ناميده ميشود، دارد.
شواهد تفاوت اين دو نوع کارکرد شناختي متعددند؛ نخست اينکه اين دو توانايي مستقل از يکديگر آسيب مي بينند.

به عنوان مثال در اتيسم با وجودِ سالم بودن جنبه های شناختي سرد، ذهنخواني مختل است .
در مقابل در اختال هايي مانند سندرم ويليامز و داون با وجود نقص در کارکردهای اجرايي، توانايي ذهن خواني سالم باقي مي ماند .

شاهد ديگری که ميتوان برای تفاوت بين توانايي های شناخت سرد و گرم بيان نمود اين است که ذهن خواني، برخالف کارکردهای اجرايي، سريع و خودکار است و نياز به تلاش شناختي زيادی ندارد.
علاوه بر اين خاستگاه عصبي ذهنخواني نيز مجزای از کارکردهای اجرايي است، به نحوی که در تکاليف ذهن خواني
بخش مياني قشر پيش پيشاني و در کارکردهای شناختي بخش خلفي خارجي قشر پيش پيشاني درگير است.

اين تفاوت
عملکردی و ساختاری در سازه ذهن خواني، ضرورت ساخت ابزاری مجزا را برای سنجش آن نمايان ميسازد.
شناخت اجتماعي، فرايندی شناختي است که خاستگاه آن،
اهداف کاربردی Pragmatic افراد، الزام های موقعيتي جامعه ساختار ،Situational
( و سازوکارهای تکاملي ) است.

در جمله ای معروف ویلیام جیمز بیان میکند
»فکر کردن برای عمل کردن است«،
فرض بر اين است که زيربنای شناخت، اهداف افراد است که بر اساس موقعيت
اجتماعي آنها تغيير ميکند.

همچنين، بنا بر ديدگاه هويت اجتماعي، شناخت اجتماعي افراد، بسته به گروه آنها يا چهارچوبهای جمعي مرجع، شکل ميگيرد .
بر اساس يک فرا تحليل بين فرهنگي، بازشناسي هيجان افراد خودی هم جنس، هم زبان، هم نژاد بهتر صورت ميگيرد.
علاوه بر اين بر اساس مطالعات تصويربرداری تشديد مغناطيسي عملکردی، هم بسته های عصبي تواناييهای ذهنخواني، بسته به زمينه های فرهنگي، متفاوت است .
زبان با منشا تکاملي يکي از تعيين کننده های مرز بين فرهنگها است.

اصطلاحات زباني برای هيجان های مختلف، از فرهنگي به فرهنگ ديگر، تفاوت داشته و وجوه متعدد زبان از جمله معني، کاربرد و نوای آن، يکي از ابزارهای تعامل در اهالي هر فرهنگ است.
ادراک نوای عاطفي گفتار، يک سازوکار چند سطحي دارد، که بازشناسي هيجان های پايه ای مانند خشم، شادی، ترس سطح
مقدماتي آن و درک حاالت ذهني پيچيده سطح پيشرفته آن است.

بر اين اساس درک نوای عاطفي گفتار يکي از مؤلفه های تئوری ذهن هيجاني است.

حاالت ذهني را نيز ميتوان به عنوان حاالت هيجاني پيچيده در نظر گرفت،

تفاوت حالت ذهني با حالت هيجاني در اين است که در حاالت ذهني منابع شناختي بيشتر درگير شده و وابستگي بيشتری به فرهنگ دارند .
انسان در مکالمه روزمره به جز معني کلمات و جمالت، از اطلاعات غيرمعنايي نيز در برقراری ارتباط مدد ميجويد .

اطلاعات غيرمعنايي مشتمل بر تُن، دامنه، محل تأکيد و ميزان کشيدگي صدا، در رمزگرداني و رمزگشايي حاالت
هيجاني و ذهني گوينده نقش ايفا ميکند و برای برقراری ارتباط اجتماعي مؤثر ضروری است.

اولين آزمون ذهنخواني از طريق صدا توسط Rutherford و همکاران برای کشف نقصهای ذهن خواني بزرگسالان مبتلا به اختلال طيف اتيسم، طراحي شد.

در اين آزمون، آزمودني بخش کوتاهي از يک مکالمه را شنيده و سپس گزينه هایی که
بهترين توصيف از حالت ذهني فرد گوينده است را انتخاب ميکند.

در آزمون ذهن خواني از طريق صدا فرد بايد از نشانه های نوای گفتار برای استنباط حالت ذهني فرد استفاده کند .

نامبرده در بررسي خصوصيات روانسنجي اين آزمون، به توانايي روايي افتراقي اين آزمون برای تميز کودکان
مبتلا به اتيسم از همتايان عادی بسنده نموده است.

در سال۲۰۱۶ Gola. و همکاران، برای از بين بردن اثر سقفی آزمون اوليه، آن را مورد بازبيني قرار داده و آن را چهار گزينه ای نمودند. در بررسي روايي آزمون جديد، نشان دادند که آزمون طراحي شده توانايي افتراق افراد مبتلا به آسپرگر و اتيسم را از افراد عادی و همچنين افتراق دو جنس را دارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *