ملاك های تشخیصی اختلال وسواس فكری – عملی بر اساس DSM_IV و تشخیص و درمان
اختلال وسواس فكری
الف ).وجود وسواس فكری – عملی :
وسواس فكری به 4صورت تعریف می شود.:
1).افكار, تكانه ها, یاتصاویر ذهنی برگشت كننده وپایدار كه درمقطعی از اختلال به شكلی مزاحم ونامناسب تجربه می شوند وباعث اضطراب یا ناراحتی قابل ملاحضه می شوند.
2).این افكار تكانه ها یاتصاویر ذهنی صرفا نگرانی های مفرظ درباره زندگی واقعی نیست .
3).شخص می كوشد این قبیل افكار تكانه ها ,یاتصاویر ذهنی رانادیده بگیردیا سركوب كند , یاآن ها را بافكریاعملی دیگر خنثی نماید.
4).شخص واقف است كه افكار, تكانه ها , یاتصاویر ذهنی وسواس محصول ذهن او هستند .
وسواس عملی به2صورت تعریف می شود:
1)رفتارهای تكراری (مانندشستن دست , بازبینی, منظم كردن ) یااعمال ذهنی (مانند دعاكردن شمارش تكرار واژه ها به آرامی )
2)رفتارها یااعمال ذهنی برای پیشگیری یا كاستن از پریشانی یا پیشگیری از یك رویداد یا موقعیت هولناك طراحی می شوند با اینحال رفتارها یا اعمال ذهنی یا به طریقی واقعگرایانه با آنچه قرار است خنثی یا پیشگیری شود ارتباط ندارد یابه طور آشكار افراطی هستند .
ب).در مرحله ای از سیر این اختلال شخص متوجه شده است كه وسواس های فكری یا عملی او مفرط یا غیر منطقی است.
ج).وسواس های فكری یا عملی منجر به پریشانی قابل ملاحضه می شوند , وقت گیر هستند (بیش از یك ساعت در روز وقت گیر است) یابه طور محسوس با وظایف عادی , كاركرد شغلی (تحصیلی) یافعالیت های یا روابط اجتماعی عادی شخص تداخل می كند.
د).اگر یك اختلال دیگر از محور I وجود داشته باشد ,محتوای وسواس های فكری – عملی محدود به آن نمی شود ومانند اشتغال ذهنی با غذا در صورت وجود اختلال خوردن ,مو در صورت وجود وسواس موكنی ,نگرانی در مورد ظاهر در صورت وجود اختلال بد شكلی بدن ,اشتغال ذهنی با داروها در صورت وجود اختلال مصرف مواد ,اشتغال ذهنی در مورد داشتن یك بیماری جدی در صورت وجود خود بیمارانگاری ,اشتغال ذهنی با امیال یا تمایلات جنسی در صورت وجود ناهنجاری جنسی یا نشخوار ذهن گناه آلود در صورت وجود اختلال افسردگی عمده ) .
ه).این اختلال ناشی از اثرات فیزیولژیك مستقیم مواد یا یك بیماری جسمانی نیست . (راهنمای تشخیصی وآماری اختلالات روانی .1994)
شایع ترین وسواس های فكری :
: شایعترین وسواس های فكری عبارتند از افكار مكرر درباره آلودگی (مانند ,آلوده شدن در اثر دست دادن ) ,تردید های مكرر (مانند ,تردید در مورد اینكه آیا فرد عملی را انجام داده است یا نه ,مانند مجروح كردن یك فرد در حادثه ی رانندگی یا ترك خانه بدون قفل كردن درب ) ,لزوم قرار گرفتن اشیاء با یك نظم خاص (مانند ,پریشانی شدید در زمانی كه اشیاء نامنظم یا نا متقارن می شوند ),تكانه های پرخاشگرانه یا زننده (مانند آسیب رساندن به كودك خود یا فحاشی در كلیسا و تصویر سازی ذهنی جنسی ( مانند تصور مكررصحنه ای شهوت انگیز . ( راهنمای تشخیصی وآماری اختلالات روانی .1994)
سبب شناسی وسواس فكری – عملی :
1-عوامل بیولژیك
2-توارث
3-عوامل روانی –اجتماغی
1- عوامل بیولژیك :انواع ناهنجاری های بیولژیك در گروه های بیماران وسواسی – جبری گزارش داده شد است .اولا مشاهده شده كه بیماران مبتلا به اختلال وسواسی جبری معمولا سابقه تولد تروماتیك داشتند, كه نقش ضربه مغزی را در سبب شناسی این اختلال مطرح می سازد .همچنین مشاهده شده كه بعضی از بیماران مبتلا به صرع لوپ تامپورال علائمی مشابه آنچه در اختلال وسواسی جبری ایدیوپاتیك دیده می شود دارند.دربیماران مبتلا به اختلال وسواس جبری نابهنجاری های غیر اختصاصی الكتروآنسفالوگرافیك بالاتر از دیگران است چنین فرض شده است كه این ناهنجاری ها ممكن است بیشتر درنیمكره چب متمركز باشد , فرضیه ای كه بالاتر بودن میزان بروز چب دستی در این بیماران آن را تقویت می كند. مطالعات الكتروآنسفالوكرافی در. خواب ناهنجاری هایی مشابه آنچه در افسردگی دیده می شود نشان داده است , مثل كوتاه تر شدن دوره نهفتگی REM . (سادوك , پورافكاری , 1386 )
2-توارث :مطالعات ژنتیك اختلال وسواسی –جبری به علت نادر بودن آن محدود بوده است .به نظر می رسد كه حداقل در مواردی از این اختلال اساس ارثی وجود دارد.میزان بروز آن در بستگان درجه اول بیمار 3تا 7 درصد است. (سادوك , پورافكاری , 1386 )
3-عوامل روانی –اجتماعی :اختلال وسواسی جبری نوع شدیدی از اختلال شخصیت جبری نیست . اكثریت بیماران مبتلا به اختلال وسواسی جبری علائم جبری پیش از بیماری ندارند .بنابراین چنین صفاتی برای پیدایش اختلال وسواسی جبری نه لازم ونه كافی است. (سادوك , پورافكاری , 1386 )
عوامل روان پویائی : فروید سه مكانیسم دفاعی عمده روانی عمده را توصیف می كند كه تعیین كننده شكل وكیفیت علائم وسواس جبری وصفات شخصیتی آن است :جداسازی , ابطال, واكنش سازی .
جداسازی :یك مكانیسم دفاعی روانی است كه شخص را از عواطف وتكانه های اضطراب انگیز حفظ می كند وقتی جداسازی روی می دهد عاطفه وتكانه از فكر جدا شده واز خود اگاه بیرون رانده می شود.
ابطال :این مكا نیسم به اقدامی جبری اطلاق می شود كه به منظور پیشگیری یا باطل نمودن نتایج كه بیماربه طور غیر منطقی از یك فكر یا تكانه وسواس ترساننده انتظار دارد صورت می گیرد.
واكنش سازی :هم جداسازی وهم ابطال مانورهای دفاعی هستند كه در پیدایش علائم بالینی نقش اساسی دارند .در واكنش سازی بیشتر به الگوهای ظاهری رفتار و گرایش های هشیارانه ای اطلاق می شود كه درست مخالف تكانه های اساسی آن ها است .برای شخص الگو این غالبا بسیار اغراق آمیز وگاهی كاملا نامتناسب جلوه می كند . (سادوك , پورافكاری , 1386 )
سیر یا دوره OCD
اگرچه اختلال وسواس فكری – عملی معمولا در نوجوانی یا اوایل بزرگسالی شروع می شود اما ممكن است در دوران كودكی نیز آغاز شود ( راهنمای تشخیصی وآماری اختلالات روانی .1994) امادر مطالعه ای كه توسط برگ انجام شده بود نشان دا ده شده كه در اكثر كودكان نشانه های OCD بدون درمان ناپدید می شود(استكتی ,توزنده جانی ,1377.) وتحقیقات نشان داده است كه متوسط سن شروع وسواس در مردان پایین تر از زنان است یعنی بین 6 تا 15 سالگی برای مردان وبین 20 تا 29 سالگی برای زنان ( راهنمای تشخیصی وآماری اختلالات روانی .1994) دراكثر موارد شروع این ااختلال تدریجی است ولی در بعضی موارد شروع حاد ناگهانی نیز ملاحضه شده است در حدود 50 تا 70 درصد موارد شروع علائم در پی یك اتفاقئ استرس آمیز مثل حاملگی مسائل جنسی یا مرگ یكی از نزدیكان روی می دهد .چون بسیاری از بیماران علائم خود را پنهان می كنند غالبا در مراجعه به روان پزشك 5 تا 10 سال تاخیر روی می دهد (سادوك , پورافكاری , 1386 ) طبق مطالعات در مانجویان ازدواج كرده دیرتر برای درمان مراجعه می كنند تا درمانجویان ازدواج نكرده. شاید روابط زنا شویی چتر حمایتی را برای این قبیل درمانجویان باشد (استکتی ،توزنده جانی ،1377)
تشخیص افتراقی OCD
1-خودبیمارانگاری: فكر وخیال درباره جسم وبدن ومراجعه مكرر به دكتر برای اطمینان یابی از سلامتی اش كه در خودبیمار انگاری وجود دارد دقیقا مشابه ترس های وسواسی و تشریفات وسواس است .برخی درمانجویان مانند آن هایی كه پیوسته خود را مبتلا به نوعی ناراحتی جسمی (مانند سرطان سینه ) تصور می كنند در مرز میان وسواس فكری و خودبیمار انگاری هستند .البته در خود بیمار انگاری تگرانی عمده فرد درباره مبتلا شدن به یك بیماری است ونه داشتن بیماری .
2-بی اشتهایی وترس از چاق شدن :بی اشتهای وترس از چاق شدن وناراحتی حاصل از چنین ترس هایی كاملا شبیه وسواس فكری است .
3- وسواس مو كنی :وسواس مو كنی نیز شبیه به OCDاست .باوجود این این اختلال موكنی ویژگی فكر وسواسی را ندارد وكشیدن مو معمولا خوشایند ورضایت بخش ( 0تقویت كننده مثبت ) تجربه می شود تااین كه تنها كاهش دهنده ناراحتی باشد آن طور كه در OCD وجود دارد.
3-اختلال های اضطرابی :اضطراب شایع ترین حالت خلقی در OCD است به طوری كه مشخصه حداقل 75 درصد درمانجویان است . از جمله اختلال های اضطرابی ,اختلال اضطراب فراگیر است كه بر حسب نگرانی مفرط مشخص می شود ,اما این قبیل نگرانی ها برساس این واقعیت است كه شخص آن را به صورت نگرانی مفرط در مورد اوضاع زندگی واقعی تجربه می كند از وسواس فكری تمییز داده می شود .برای مثال ,دلواپسی مفرط درباره اینكه فرد ممكن است شغلش را از دست بدهد,منجر به نگرانی خواهد شد نه وسواس فكری زیرا محتوای وسواس فكری شامل مسایل واقعی زندگی نیست .
4-تیك ها وحركات قالبی : تیك ها وحركات قالبی باید از وسواس عملی تمییز داده شوند . تیك یك حركت آواگری قالبی ناموزون ناگهانی سریع وبرگشت كننده است (مانند چشمك زدن, بیرون آوردن زبان , صاف كردن گلو).حركت كلیشه ای یك رفتار حركتی غیر كاركردی مكرر وظاهرا اجباری است (مانند كوبیدن سر, پیچش دادن به بدن, گاز گرفتن خود ) .برخلاف وسواس عملی تیك ها , حركات كلیشه ای معمولا پیچیدگی كمتری دارند برای خنثی سازی وسواس های فكری طراحی نمی شوند .
5-اختلال شخصیت وسواسی – جبری :مشكل دیگری كه با اختلال وسواس –اجباری اشتباه می شود ,اختلال شخصیت وسواسی است .صفت وسواس اغلب برای توصیف اشخاص وقت شناس ومنظم به كار برده می شود. اما میان افرادی كه وسواسی نامیده می شوند وآن هایی كه اختلال وسواس –اجبار مبتلا هستند تفاوت وجود دارد از جمله ویژگی های شخصیت وسواسی –اجباری : 1-وجود كمال گرایی كه در انجام تكالیف به این صورت كه ممكن است شخص به این دلیل كار مهمی را به تعویق می اندازد كه افكار مربوط به كامل بودن هر چیز قدرت عمل را از او گرفته است 2- اشتغال ذهنی با جزئیات یا قواعد ( شخص زمان زیادی را صرف جزئیات بی اهمیت می كند به طوری كه از اصل موضوع رافراموش می كنند 3- اصرار به اینكه كه دیگران در انجام كارها از روش او تبعیت كنند 4-وقف كردن خود برای كار 5- ناتوانی در تصمیم گیری 6- وظیفه شناسی بیش از حد وانعطاف نداشتن درباره مسائل اخلاقی 7- محدودیت در ابراز عواطف 8- فقدان سخاوت 9- ناتوانی در دور انداختن اشیای بی ارزش
اما تنها در صورتی تشخیص اختلال شخصیت وسواسی اجباری در فرد صدق می كند كه حداقل 5 مورد از این ویژگی ها را دارا باشند (بائر, محمدی , 1382).
6- افسردگی : شاید بیش از هر اختلال اضطرابی دیگر OCD با افسردگی همراه باشد (استكتی , توزنده جانی , 1377) در افسردگی شدید غمگینی, بروز تغییراتی در خواب واشتها , احساس گناه , گریه و افكار خود كشی از نشانه های عمده هستند (بائر, محمدی ,1382 .) .در دوره افسردكی عمده , اشتغال ذهنی مستمر درباره موقعیت های بالقوه ناخوشایند درباره اعمال احتمالی دیگر شایع است ویك جنبه همخوان با خلق افسردگی در نظر گرفته می شود تا یك وسواس فكری (استكتی ,توزنده جانی ,1377.)
7- بی بندوبار ی جنسی ,سوء مصرف مواد وقمار بازی مرضی : مشكلاتی همچون بی بند وباری جنسی ,سوءمصرف مواد وقمار باز ی اغلب بااختلال وسواس اجبار ی اشتباه گرفته می شوند .معمولا افراد دارای این مشكلات از روی اجبار دست به عمل می زنند اما این افراد از پرداختن به فعالیت های اجباری لذت می برند در مقابل ,اجبار های مرتبط به اختلال وسواس هرگز احساس خوشایندی را به همراه ندارند . اگرچه پرداختن به این خواسته ها ممكن است موجب كاهش احساس های ناخوشایند شود ,اما افراد مبتلا به اختلال وسواس همیشه از انجام این فعالیت ها احساس تنفر می كنند ( بائر , محمدی , 1382.)
8- اختلال توره :یكی از تفاوت های بین اختلال وسواس واختلال توره در این است كه بیماران مبتلا به وسواس اگرچه مایلند كلمات زشت وقبیح بر زبان بیاورند یا به دیگران دشنام دهند ولی هرگز این كار را انجام نمی دهند ,در صورتی كه مبتلایان به اختلال توره اغلب این امیال را به عمل می آورند ,از دیگر تفاوت های اساسی بین اختلال وسواس واختلال توره این است كه بیماران مبتلا به وسواس معمولا می توانند توضیحی برای علت انجام برخی از آداب خود ارائه دهند .اگر از آنان سؤال شود چرا این كار را انجام دادی ممكن است پاسخ دهند برای اینكه خانه ام مورد سرقت قرار نگیرد ,قفل در را بررسی كردم .در صورتی كه بیمار مبتلا به اختلال توره نمی توانند توضیح دهند كه چرا به طور مكرر سینه خود را صاف می كند .(بائر , محمدی , 1382)
درمان های وسواس فكری – عملی
1-درمان رفتاری
2- درمان شناختی
3- دارو درمانی
درمان های رفتاری
طبق نظریه رفتاری تصور می شود كه ترس های وسواسی همانند هراس ها شروع می شودند یعنی از طریق همراه شدن یك نشانه ویژه با یك رویداد آسیب زا . برای مثال اشیاء واقعی خنثی ( مانند چاقو ,توالت یا وسایل الكتریكی ) همچنین افكار وتصورات ذهنی ویژه ( مانند عدد 13 یا تصور شیطان ) ممكن است با جفت شدن بایك تجربه ازاردهنده ناراحتی ایجاد كند . راهبردهای مربوط به درمان رفتاری عبارتند از : تكالیف درمانی مواجهه وپیشگیری از تشریفات در درمانجویان OCD كه خود این روش ها شامل روش های مختلف مواجهه وراهبردهای انسداد فكر است . تكنیك های مواجهه مستلزم این است كه درمانجویان با موضوعات برانگیزاننده اضطراب ,به طور مستقیم (عینی ) یا تجسمی ,مواجهه شوند وشامل حساسیت زدایی منظم ,آموزش دل زده شدن از موقعیت وخوگیری وغرقه سازی تجسمی یا عینی است . از طرف دیگر ,فكر نشخوار های فكری یا رفتارهای تشریفاتی در در مانجویان از طریق روش هایی مانند بازداری اندیشه ,درمان انزجاری از طریق شوك الكتریكی یا سایر روش های حواس پرتی و پیشگیری از تشریفات پاسخ متوقف می سازد .(استكتی ,توزنده جانی ,1377) .
اصول مواجهه وجلوگیری از پاسخ در اختلال وسواس –اجبار رامی توان به سادگی این گونه بیان كرد :
1- تا آنجا كه می توانید, باچیزهایی كه باعث ترستان می شود روبرو شوید
2- اگر احساس اجبار می كنید كه از چیزی اجتناب كنید ,آن كار را انجام ندهید .
3- اگر احساس اجبار می كنید به آدابی بپردازید كه احساس بهتری را در شما بر می انگیزد از آن اجتناب ورزید .
4- گام های 1,2,3 راتا هر زمانی كه برایتان امكان پذیر باشد ادامه دهید. (بائر ,محمدی,1382)
شیوه های مواجهه
از جمله شیوه های مواجهه شیوه كاهش اضطراب یعنی حساسیت زدایی منظم ,مستلزم همراه كردن حالت آرامیدگی با ارائه مختصر (به اندازه یك دقیقه ) موارد برانگیزاننده اضطراب است كه بر حسب اضطرا ب برانگیزیشان مرتب می شوند . حساسیت زدایی به شیوه واقعی (به صورت عینی ) منجر به بهبودی زیادی شده است .یكی دیگر از رویكردهاب مواجهه قصد تناقضی است كه مستلزم آموزش دادن درمانجویان است تا به طور عمدی افكار واعمال وسواسی مشكل آفرین را ,اغلب همراه با شوخ طبعی فراخوانی كنند (برای مثال درمانجو ممكن است بگوید بزرگترین اشتباه را در دنیا مرتكب شده ام . از جمله شیوه های دیگر مواجهه طولانی مدت كه به روش اشباع یا سیری معروف است از درمانجویان خواسته می شود نشخوار های خودرا با صدای بلند تكرار كنند, بنویسند یا به نوار های شنیداری به مدت یك ساعت یا بیشتر گوش دهند(استکتی ،توزنده جانی ،1376 ) .نحوه استفاده از نواربه این صورت است که از بیمار خواسته می شود که افکار مزاحم ویا یک رشته از فکری ثابت را به مدت 30 ثانیه ،ضبط کند.مثلا ممکن است بیمار این فکر را ضبط کند که (ممکن است به پسرش آسیبی برسانم.ممکن است چاقوی آشپزخانه را به شکم اوفرو ببرم واورا به قتل برسانم ).بسیار مهم است که هیچ نوع فکر خنثی سازی نباید در نوار ضبط شود .بنابراین ،کاست دوره ای ،مرتب افکار مزاحم را در چرخه ای 30 ثانیه ای تکرار خواهد کرد . از بیمار خواسته می شود که از فاصله ی هر چه نزدیکتر به نوار گوش دهد ،بدون اینکه افکار خنثی ساز داشته باشد . از او خواسته می شود که ده بار این کار را انجام دهد . پس از هر بار ناراحتی وتمایل برای خنثی سازی ،در مقیاس صفر تا 100 درجه بندی می شود.پس از هر بار گوش دادن به نوار هر نوع تمایلی برای اجتناب یا خنثی سازی به تفصیل مورد بحث قرار می گیرد .اگر هر نوع اجتناب یا خنثی سازی در خلال گوش دادن به نوار ویا پس از آن اتفاق بیافتد ،چگونگی جلوگیری از آن مورد بحث قرار می گیرد ودر جلسه بعدی مورد وارسی قرار می گیرد تا زمانی که هنگام گوش دادن ،اجتناب یا خنثی سازی صورت نگیرد .از بیمار خواسته می شود که حداقل روزی دو بار و هر بار به مدت یک ساعت نوار را گوش دهد.وقتی بیمار توانست بدون خنثی سازی وبا حداقل اضطراب به نوار گوش دهد ،فکر ضبط شده بر روی نوار تغییر می یابد واین روش در مورد فکر جدید تکرار می شود (هاوتون ،قاسم زاده ،1376 )
روش انسداد فکر
در مدل شناختی – رفتاری ،پیش بینی می شود که افکار وسواسی بر اثر خنثی سازی و اجتناب تداوم می یابد .بنابراین در استفاده از روش انسداد فکر ،سعی می شود برنامه ای نیز در جهت حذف خنثی سازی (از آن جمله حذف کسب اطمینان وخاطر جمعی )و اجتناب تنظیم شود .پس از ارزیابی ،در مانگر وبیمار فهرستی تهیه می کنند که در آن حداکثر چهار مورد فکر وسواسی مشخص می شود وفهرست طولانی تری تنظیم می کنند که در آن به موقعیت های بر انگیزاننده اشاره شده است .علاوه بر آن ،فهرستی از چهار فکر آرامش بخش ویا جالبی تهیه می شود :مانند یادآوری یک گردش لذت بخش ،ویا صحنه خاصی از یک فیلم . کاملا متوجه باشیم که در هیچ یک از این فهرست ها نباید افکار خنثی ساز نقشی داشته باشند .در نخستین جلسه ،روشی نمایش داده می شود تا بیمار متوجه شود که می توان به سرعت افکار وسواسی را کنار گذاشت .آن گاه در مانگر یک صحنه نمونه وار برانگیزاننده را توصیف می کند ودر صورت لزوم ،فکر وسواسی را توضیح می دهد .به محض آن که بیمار دستش را بلند می کند درمانگر با صدای بلند می گوید ( بس کن )و بعد از بیمار می پرسد که چه اتفاقی در مورد فکر وسواسی افتاد .باید ناپدید شده باشد . در مانگر خاطر نشان می کند که نمی توان بس کن را در جمع با صدای بلند ادا کرد.اما می توان به تدریج کلمه ی بس کن را با توقف فکر در ارتباط قرار داد.این روش به وسیله ی در مانگر چند بار تکرار می شود ودرمانگر ،صحنه آشکار ساز وفکر وسواسی ناشی ازآن را برای بیمار توضیح می دهد .وقتی بیمار دستش را بلند می کند درمانگر با صدای محکمی می گوید بس کن واز بیمار می خواهد که به جزئیات این صحنه فکر کند وهر وقت فکر یا تصویر روشنی در ذهنش پیدا می شود ،دست خود را بلند کند .وآن گاه میزان ناراحتی بیمار ومیزان روشنی صحنه را در ارتباط با فکر وسواسی ،به وسیله بیمار درحه بندی می شود .درمانگر وارسی می کند تا ببیند که آیا فکر وسواسی از ذهن بیمار دور شده است وآیا اوتوانسته است صحنه ی دیگری با جزئیات در ذهن خود تحسم کند یا نه .همچنین باید درباره ی خنثی سازی ناآشکار نیز از بیمار سوال شود واهمیت جلوگیری از پاسخ مورد تاکید قرار می گیرد .(هاوتون ،قاسم زاده ،1376 )
طول مدت رفتار درمانی
5- پاسخ به این سؤال به دو عامل بستگی دارد : یك این كه چه مقدار به تمرین مواجهه وجلوگیری از پاسخ می پردازد واین كه شدت علایم اختلال وسواس – اجبار شما به چه اندازه است (بائر ,محمدی,1382) روش های رفتاری معمولاده تا بیست جلسه در طی چهار تا دوازده هفته برگزار می شود .بنابراین افزایش تعداد جلسات ,از دو تا پنج جلسه در هر هفته در این درمان متداول است (استکتی ،توزنده جانی ،1377)
فنونی كه مواجهه وجلوگیری از پاسخ كمك می كند :
1- تمرین ها را بایك فرد حامی انجام دهید .
2- با اضطراب مقابله كنید :ازجمله راه های مقابله با اضطراب گفتن این جمله است كه این اضطراب موقتی است وبه محض سازگار شدن بدن باآن از بین می رود ,دوم استفاده از روش های آرامیدگی است دراین جا لازم به ذكر بعضی نشانه های اضطراب مؤثر خواهد بود (احساس درد وناراحتی در قفسه سینه ,احساس خفگی ,احساس بی قراری ,احساس سرما یا گرما , احساس ضعف لرزش, ترس از مردن , ترس از دیوانه شدن .
3- برگه های یادآور را در دسترس قرار دهید :افراد می توانند كلمات وگفته های یادآوری كننده وترغیب كننده خاص خود را روی كارت هایی یاداشت كنید مثلا نوشتن این جمله اگر وارسی نكنم هیچ اتفاق وحشتناكی نمی افتد .
4- به خودتان پاداش دهید :پس از دستیابی به یك هدف تمرینی پاداشی برای خود در نظر بگیرید
5- اهداف بلند مدت خود را در ذهن تصور كنید :مثلا به هدف بلند مدت دزندگی كردن بدون كمك دیگران وبر گشتن به كار فكر كنید .
6- از روش توقف فكر استفاده كنید :این روش به این صورت است كه وقتی چنین افكاری در طول روز به ذهن شما خطور می كند به آنان بگویید نه .(بائر ،محمدی ،1382)
ا
درمان شناختی
از جمله اشتباهات شناختی وعقاید غیر منطقی كه در مورد وسواس وجود دارد موارد زیر است :
1-خطر كردن وآسیب دیدن : بیش از حد به فكر خطر بودن یا از آسیب ترسیدن بطوری كه فرد نخست آسیب ناشی از یك اقدام را ارزیابی می كند و درنتیجه پیوسته از خطر كردن اجتناب می كند .
2- شك وتردید , عدم اطمینان وتصمیم گیری , دودل بودن ودر تردید به سر بردن , نیاز به اطمینان داشتن ,,ناتوانی در تصمیم گرفتن , تمیز دادن وجدا كردن مقوله ها از هم .
3- كمال طلبی ونگرش های كمال گرایانه
4- احساس گناه , مسئولیت پذیری وشرمساری, بشدت احساس مسئولیت كردن , احساس گناه یا شرمساری درباره افكار یا رفتارها .
5- انعطاف نا پذیری :داشتن نگرش های جزمی و اعتقاد به اصولی خشك و انعطا ناپذیر .
اگرچه این فهرست تمام ویژگی های شناختی احتمالی همراه با OCDرا شامل نمی شود ,اما با سازمان دهی اطلاعات بیشتر درباره عقاید ونگرش های افرادی كه دچار این اختلال هستند كمك می كند . ( استکتی ،توزنده جانی ،1377 )
درمان شناختی OCD درمان منطقی هیجانی نامیده می شود . در این روش درمانگر باید رویكرد غیر انتقادی نسبت به اعمال وسواسی داشته باشد .او باید مراجع را تشویق كند تا این اعمال را به طور كامل شرح دهد وبگوید كه كه چگونه عمل كمی كند ,اجزای كلیدی آن اعمال كدامند است ,انجام دادن آن اعمال را تا چه اندازه ضروری می داند وتا چه اندازه خوب است ولی ضروری نیست .از جمله نمونه سوال هایی که از بیمار پرسیده می شود این است که «آیا افکار ،تمایلات ویا تصاویر ذهنی شما بدون خواست واراده شما به ذهنتان می آیند ؟»،«اینها چه نوع افکاری هستند ؟»،«آیا می توانید آخرین باری را که دچار این افکار شدید برایم توضیح دهید ؟» «یا همین الان یکی از این فکر ها به سراغتان آمد؟»،« در آن لحظه چه چیزی به ذهن تان رسید ؟»وبعد در مانگر وارد جزئیات مسئله می شود 0(استكتی ,توزنده جانی ,1377 )
درمان دارویی (دارو در مانی )
تا اوایل دهه 70 داروهای روان پزشكی ای كه برای اضطراب وافسردگی در دسترس بودند ,با وجود آن كه در درمان این اختلالات موفق بودند ,اما كمتر به كاهش وسواس واجبار ها منجر می شد ند .اما پس از آن هنگام ,داروهای ضد افسردگی متعددی كشف شد ند كه یك دوره سه ماهه درمانئ باا آن ها در رفع علایم اختلال وسواس – اجبار مؤثر است .تمامی این داروها ی جدید بر سرتونین كه یك انتقال دهنده عصبی مغز است اثر می گذارد .(بائر ،محمدی ،1382) به نظر می رسد كلومی پرامین مؤثرترین دارو در درمان اختلال وسواسی – اجباری است .شروع كلومی پرامین ممكن است 2ماه به طول بینجامد (سادوك , پورافكاری , 1386 ). به تازگی چندین داروی مؤثر دیگر برای درمان اختلال وسواس – اجبار دست یافته شده است . از جمله این داروها داروی فلوكستین است كه یك داروی ضدافسردگی رایج در دنیا است وفلووكسامین كه یك داروی آزمایشگاهی است .
برخی از اثرات جانبی داروهای وسواس :
كلومی پرامین : خشكی دهان ,گیجی , یبوست, مشكلات جنسی .اگرچه بیماران اغلب از صحبت كردن درباره موضوعات جنسی احساس ناراحتی می كنند ودر نتیجه به ندرت درباره اثرات جانبی این دارو بر عملكرد جنسی خود اطلاعاتی می دهند .
فلوكستین : اثرات جانبی این دارو شبیه یك باره نوشیدن مقدار زیادی قهوه غلیظ است, عصبانیت , حالت تهوع , پیچش معده واسهال.
فلووكسامین : اثرات جانبی این دارو خفیف وعمدتا شامل بی خوابی , تهوع احساس , خستگی و سردرد است .به طور كلی از فلووكسامین هیچ اثرات جانبی جدی مشاهده نشد . (بائر, محمدی, 1382 )
درمان های دیگر برای اختلال وسواس – اجبار :
روان درمانی سنتی :
بیشتر افراد هرگاه با كلمه « رو ان درمانی » مواجهه می شوند ,بی درنگ به یاد اشكال سنتی روان درمانی می افتند (كه درمان های محاوره ای نیز خوانده می شوند ) .از جمله این درمان ها می توان به روان كاوی (روان تحلیل گری)فروید اشاره كرد كه در آن , بیماران در باره رؤیا ها وخاطره های خود از كودكی به صحبت می پردازند . روان درمانی مبتنی بر روان تحلیل گری در اواخر دهه1960 ,یعنی در نبود درمان های مؤثر دیگر برای اختلال وسواس شایعترین درمان به حساب می آمد تا آن هنگام ,اختلال وسواس را روان آزردگی وسواس می نامیدند واعتقاد بر این بود كه در مقایسه با سایر اختلالات ,فرد مبتلا از ضعیف ترین پیش آگهی برخوردار است .(استكتی ,توزنده جانی ,1377 )
درمان با شوك برقی
درمان با شوك برقی (ECT) مدت ها در درمان افسردگی شدید به كار می رفته است . معمولا به بیمارانی كه عملكرد روزانه در آن ها به شدت مختل شده است یا آن كه در معرض خودكشی قرار دارند و افرادی كه افسردگی آن ها به داروهای ضد افسردگی تایید شده ونیزبه در مان های دیگر جواب نمی دهد ,شوك برقی بی دردی در ناحیه گیجگاهی می دهند .به دلیل اثربخشی تایید شده درمان باشوك برقی در افسردگی شدید بسیاری از روان پزشكان آن رادر درمان علایم اختلال وسواس – اجبار شدید به كار برده می شود ,این نوع درمان اگرچه ترسناك به نظر می رسد ,اما بی خطر است وتنها اثر جانبی آن از دست دادن حافظه نسبت به حوادثی است كه درست پیش از شوك برقی اتفاق افتاده است ,اگرچه این حافظه به طور معمول به تدریج باز می گردد..(بائر،محمدی ،1382 )
0سینگولاتومی
سینگولام بخشی از مغز است ورشته های عصبی را شامل می شود كه قسمت های كنترل كننده احساسات وعملكرد ها رادر مغز به هم متصل می سازند . جراحان مغز از اوایل دهه ی 1950 در یافتند كه با ایجاد برش هایی كوچك در ناحیه سینگولام می توان علایم وسواس – اجبار را كاهش داد .به طور حتم ,تمامی جراحی ها با قدری خطر همراهند وبه همین دلیل ,سینگولاتومی آخرین گزینه درمانی است. همه بیماران باید پیش از در نظر گرفتن سینگولاتومی رفتار درمانی وتمامی داروهای قابل دسترس را بیازمایند .درنهایت ,در صورتی كه همه درمان های دیگر به شكست انجامیده باشند وشدت مشكلات بیمار ,باعث از كار افتادگی او شده باشد باید از سینگولاتومی استفاده كرد .(بائر ،محمدی ،1382 ) .
خانواده درمانی
خانواده درمانی غالبا در حمایت خانواده ,كمك به كاهش ناهماهنگی زناشویی كه از اختلال وسواس ناشی شده است وساختن اتحاد درمانی با اعضا سالم خانواده به نفع بیمار است. (سادوك , پورافكاری , 1386 )