تربیت کودکان
تربیت کودکان
در اینجا به نکات مهمی که باعث بیراهه رفتن در امر تربیت کودکان میشود اشاره شده است…
1 – لوس کردن فرزند
همه والدین فرزندان خود را دوست دارند و تمام آنچه دارند و ندارند را برای فرزندان خود طالب هستند که به هر حال هزینهبر است. پدر و مادرهای زیادی هستند که با محبت افراطی باعث لوس شدن فرزند شده و تازه بچهها با داشتن این همه چیز، خوشحال به نظر نمیرسند. این باعث میشود که کودکان هرگز راضی به نظر نرسند و مدام تقاضا و توقع بیشتری داشته باشند.
2 – تربیت نامناسب
زمانی که شما تنبلی به خرج میدهید که فرزندان خود را به طور صحیح تربیت کنید، در نتیجه این وظیفه خطیر را برعهده اطرافیان فرزندتان قرار میدهید. اگر شما نتوانید کودکتان را به طور صحیح تربیت کنید دیگران اقدام میکنند.
3- عدم مشارکت در مدرسه فرزندان
بعد از خانه، مدرسه محلی است که بچهها در آن بیشترین ساعت را حضور دارند و بنابراین معلمان و همسن وسالان نقش مهمی در زندگی آنها دارند. در نتیجه شما نباید از مدرسه فرزندتان فاصله بگیرید و باید خود را درگیر مسائل مربوط به آنها کنید. مهم حضور یکی از شماست. شما حتی باید از طریق تلفن و یا حضوری با معلم فرزندتان در تماس باشید. این نشاندهنده حساسیت شما روی تربیت و رشد فرزندتان است و معلم را ملزم به دقت و هوشیاری بیشتری نسبت به تربیت فرزندتان میکنید.
4 – افراط و تفریط در تشویق فرزندان
زمانی که فرزند خود را تشویق میکنیم، باعث افزایش عزتنفس آنها میشویم. اما باید مراقب بود که در این موارد حداعتدال را رعایت کنیم. اجازه دهید که تشویق در وقت مناسب و تنها زمانی که کار فرزندتان واقعا لایق تشویق است انجام شود. اگر برای کار معمولی که انجام دادهاند از آنها خیلی زیاد قدردانی کنید باعث میشود که کودکان نسبت به ارزش واقعی دستاورد خود دچار انحراف فکری شوند.
5 – عدم اعطای مسئولیت به فرزندان
فرزند شما نباید به خاطر انجام کارهای عادی و معمولی چیزی دریافت کند، چون آنها عضوی از خانواده هستند نه مهمان حاضر در هتل. هرکس که در خانه زندگی میکند موظف به انجام امور مربوط به خانه است. از شستن ظروف گرفته تا گردگیری و…
تشویق کودکان برای انجام کارهای فوقالعاده لازم است البته نه در کارهایی که وظیفه عادی هر عضو خانواده است. بچه باید بخشی از مسئولیت زندگی مشترک با خانواده را به دوش بگیرد. آنها برده شما نیستند اما مطمئن باشید که در تعطیلات و مرخصی دائم هم به سر نمیبرند.
6- عدم رفتار صحیح با همسر
هر طور که با همسر خود رفتار کنید، به عنوان الگو برای آینده فرزندان خواهید بود؛ یعنی آنها نیز دقیقا همینطور با همسر خود رفتار خواهند کرد. اگر به صورت غیر صحیح با همسر خود رفتار کنید و مدام در حال مشاجره باشید آنها نیز به همین سبک رفتار میکنند. بچهها بیشتر از آنچه شما به عنوان نصیحت به آنها گوشزد میکنید، از رفتار شما پیروی میکنند. اگر با همسر خود به احترام و توام با عشق رفتار کنید، ارزش خانواده را به فرزند خود نشان میدهید و آنها از داشتن یک پناهگاه امن در این دنیای وحشی بیشتر احساس امنیت میکنند.
7 – داشتن توقعات غیر واقعی از فرزند
اگر با کودکان سر وکله میزنید از آنها انتظارات معقول و منطقی داشته باشید، به خصوص بچههای کوچک. اگر برای شام جایی دعوت هستید و از کودک 2 ساله خود انتظار دارید که درست مانند یک شاهزاده کوچک رفتار کند، سخت در اشتباهید. اگر در خیال و رویای خود انتظار دارید که فرزندتان یک ستاره ورزشی و یا علمی شود، در حالی که او تنها مایل به نوازندگی پیانو است، لازم است راجع به توقع خود تجدیدنظر کنید. انتظار شما از آنها بایدباعث شادی آنها باشد.
8 – ندیدن آموزش برای دفاع از خود و خواستههایشان
خیلی از والدین تمام نیازهای فرزندان را برآورده میکنند و به این ترتیب ارزش کار سخت و عدم وابستگی را در فرزند از بین میبرند. به این ترتیب نسلی از آدمهای بیبو و خاصیت و به اصطلاح پهلوان پنبه ظهور خواهد کرد. بچههای امروزه انتظار دارند که همه کارها برایشان انجام شود. اینکه آنها را محکم و پرطاقت تربیت کنید و از آنها بخواهید که اموراتشان را خود انجام دهند دلیل عدم دوست داشتن آنها نیست بلکه نشانه عشق واقعی است.
9 – تحمیل کردن گرایش و تفکر خود به فرزندان
اجازه دهید که بچهها بچگی کنند. والدین نباید تمایلات و گرایش و نقطه نظرهای خود را به فرزندشان تحمیل کنند. اینکه فرزند خود را از اشتیاقات خود آگاه کنید خوب است اما آنها را تحمیل نکنید. اجازه دهید همانطور که هستند رشد کنند؛ بدون تحمیل عقاید و خواستههای شما.
10 – بی وفایی به قول و عهد
اگر فرزندتان را به خاطر نقاشی روی دیوار تهدید به تنبیه کردن میکنید، حتما این کار را انجام دهید. متاسفانه پیروی از قولهایی که به فرزندتان میدهید زندگی را کمی سخت میکند اما افزایش اعتماد به گفته شما چیزی مهمتر است. اگر شما به گفتههای خود عمل نکنید، بچهها به این نتیجه میرسند که بین قول و عمل شما تناسبی نیست و در نتیجه به شما اعتماد نخواهند کرد.
وقتی نصیحت والدین سر به فلک میکشد
عباس می گفت وقتی نمره ای زیر ۲۰ می گیرم تنم می لرزد نه از کم بودن نمره بلکه از نصیحت های بی پایان و تکراری پدرم «انگار با دیوار صحبت می کنم کوچک ترین عکس العملی نشان نمی دهد. از این گوش می گیرد از آن گوش درمی دهد.»
این گونه صحبت ها را درباره بچه ها از والدین بسیار شنیده ایم. در مورد بعضی از بچه ها صحبت کردن باعث تغییر رفتار آنها نمی شود. ولی بعضی دیگر با گفت وگو تغییر رفتار می دهند. بچه های مسئولیت پذیر در برابر گفت وگو و توضیحات، رفتارهای مناسبی از خود بروز می دهند ولی برای برخی دیگر صحبت و نصیحت و توضیح از یک گوش شنیدن و از آن یکی در کردن است و باعث تغییر رفتار آنها نمی شود. این بچه ها نیاز دارند تا عواقب کار خود را تجربه کنند و با تجربه عواقب کار خود، رفتارهای مناسب را بروز دهند.
عباس می پرسد: «امشب می توانم به خانه دوستم بروم آنجا بخوابم؟»
مادر اعتنایی نمی کند. عباس دوباره مادر را مخاطب قرار می دهد، می پرسد: «می توانم به خانه دوستم بروم آنجا بخوابم؟» پس از اینکه او این سؤال را تکرار می کند مادر می گوید: «نه.»
و پس از چند لحظه فکر کردن در مورد آن مادر می فهمد که دلیلی برای نه گفتن نداشته است. برخی از والدین قبل از آنکه حتی ذره ای به حرف های نوجوان خود فکر کنند به آنها پاسخ منفی می دهند. به تعریفی دیگر قبل از اینکه فکر کنند حرف می زنند. فکر نکردن منجر به عکس العمل های دیگری نسبت به نوجوان خواهد شد.
پدر فرهاد می گفت: «فرهاد با پول های پس انداز کرده اش می خواست یک دوچرخه بخرد، اولین فکری که به ذهنم رسید این بود که کاری احمقانه است. در مقابل حسرت فرهاد توضیح دادم، تو آنقدر پول نداری که یک دوچرخه بخری می دونی دوچرخه چقدر گران است؟ به عبارت دیگر می خواستم به او بگویم فکرش مسخره است و عملی نیست.»
والدین می بایستی از برخوردهای منفی و شدید و کوچک جلوه دادن احساسات نوجوان و یا گفتن اینکه چقدر اشتباه کرده است پرهیز کرده و در عوض در کمال آرامش با او برخورد کنند و قبل از آنکه شروع به صحبت کنند اندکی فکر کنند.
در صورتی که نمی توانید کنترل خود را داشته باشید و سریع به او جواب منفی می دهید، ایده خوبی است که به نوجوان خود بگویید، شرایط را بررسی خواهید کرد و یا اینکه بگویید «بگذار کمی فکر کنم بعداً به تو پاسخ خواهم داد.» همچنین می توانید بگویید که باید این مسئله را با پدرش درمیان بگذارید و بعداً به او جواب مناسبی بدهید. به خاطر داشته باشید که پس از مدتی حتماً باید به او جواب دهید. روش های دیگر نیز می تواند به شما کمک کند تا از تکنیک «فکر کردن قبل از حرف زدن» یاری جویید.
● فرصت هایی برای افزایش ارتباط
اگر نوجوان شما بیشتر وقتش را در اتاقش سپری می کند و شما در قسمتی دیگر از خانه مثلاً آشپزخانه یا کتابخانه مشغول باشید، احتمال ایجاد ارتباط بین شما و نوجوانتان کمتر می شود؛ بنابراین برای ایجاد ارتباط، شما و نوجوانتان اگر در یک محل باشید بهتر است.
سعید به دستور مادر آشپزخانه را تمیز و مرتب کرده بود و منتظر مادر بود که از اداره بیاید و از او تشکر کند؛ حتی برای مادر میز غذا را نیز آماده کرده بود. به محض اینکه مادر زنگ در را به صدا درآورد سعید به استقبال او رفت و از مادر خواست که چشمانش را ببندد و در آشپزخانه را باز کند ولی مادر چشمش را در آشپزخانه باز کرد و با تحکم گفت: «چرا چراغ گاز را تمیز نکرده ای؟!»
مادر کار زیبا و هیجان سعید و انتظار تشویق او را نادیده گرفت و به تعریفی دیگر (تو ذوق او زد)، قدر مسلم سعید یادش رفته بود که چراغ گاز را تمیز کند ولی کارهای زیبای دیگری انجام داده بود که از دید نامهربان مادر پنهان ماند. این ارتباط کلامی منفی سعید را از مادرش دور خواهد کرد.
با نوجوانتان صحبت کنید آن هم صحبت مثبت و تأثیرگذار و مشوق او باشید در رفتار مثبت و با برجسته کردن ویژگی ها، نگرش ها و فعالیت های مثبت او خطوط ارتباطی خود را با او باز کنید تا بتوانید بیشتر از احساسات و عقاید و اعتراضات نوجوان خودآگاه شوید.
● نصیحت
برخی از والدین تنها دائماً نصیحت می کنند و یا سؤال و جواب بی شمار.امروز چطور بود؟ دیشب بهت خوش گذشت؟ فردا چه برنامه ای داری؟ عمه از من چی گفت؟ پدرت کجا رفت؟ و… برخی اوقات نوجوانی که تجربه چنین سؤالاتی را داشته در مقابل سؤالات والدین تنها جوابی سرسری می دهد یا دقیقاً به والدین چیزی را می گوید که آنها می خواهند بشنوند یا اصلاً جواب نمی دهد.
عباس می گفت وقتی نمره ای زیر ۲۰ می گیرم تنم می لرزد نه از کم بودن نمره بلکه از نصیحت های بی پایان و تکراری پدرم. باور کنید غیر از پند و اندرز از پدرم تاکنون حرف دیگری نشنیده ام؛ آنقدر تکراری شده که از اولین جمله تا آخرش را فوت آبم.
وقتی بیشتر ارتباط والدین با نوجوان پند و اندرز باشد در شرایطی هم که نیاز به پند و اندرز باشد نزد نوجوان پند و اندرز بی ثمر و تکراری می شود.
بسیاری از والدین در سؤال کردن از تکالیف مدرسه نوجوانان وسواس عجیبی دارند و آنقدر تکراری سؤال می کنند که نوجوان از پاسخ دادن طفره می رود.
دستوراتی نظیر برو اتاقت رو تمیز کن، برو سر تکالیفت، برو حمام کن و… ممکن است بارها و بارها تکرار شود. به جای تکرار این دستورات، بهتر است این دستورات قانونمند شود و پاداش و تنبیهی داشته باشد.سؤالات پیچ در پیچ، نصیحت ها، تکرار سؤالات و دستورات، باعث عصبانیت، رنجش، نافرمانی، مخالفت و فرار نوجوان می شود. به خاطر داشته باشید نوجوانان با این سؤلات آزرده می شوند.
هرچقدر ارتباط کلامی شما منفی تر باشد، عصبانیت و رنجش و دیگر احساسات منفی بیشتری را درنوجوان ایجاد می کند. اگر ۳ بار در روز با نوجوان خود صحبت کنید و هر ۳بار آنها منفی باشد به مراتب بدتر از آن می شود که تصورش را می توانید بکنید. در کل یک قانون خوب را در ذهنتان حک کنید، هنگامی که حاضر می شوید تا به رختخواب بروید به خاطر بیاورید که چگونه روزتان را با نوجوانتان سپری کرده اید؟
آیا بیشتر اوقات ویژگی های مثبت او را تقویت کرده اید یا اعمال منفی او را؟ نوجوانانی که مقدار بیشتری ارتباط گفتاری مثبت از والدین خود دریافت می کنند، تمایل بیشتری برای صحبت با آنها دارند و درنتیجه رابطه آنها با والدین خود صمیمانه و متکی به اعتماد خواهد بود و در این میان والدین به تکیه گاهی مطمئن برای درد دل و صحبت کردن و راهنمایی خواستن و مشورت نوجوانان تبدیل می شوند و ارتباط کلامی والدین با فرزندان مستحکم تر می شود.
معمولاً ارتباط کلامی والدین بیشتر در حد تفهیم موضوع، درس دادن، وادار کردن نوجوان به تغییر زاویه دید خود و تغییر رفتار است که این امر موجب می شود که از یک مصاحبه لذت بخش فاصله گرفته شود و اگر چنین شیوه ای ادامه یابد، علاقه آنان به مصاحبت با والدین کاهش می یابد. هدف مهم در ارتباط با نوجوانان آن است که در مقابل او موضع گیری نکرده و همانند یک دوست با او صحبت کنید.
در ابتدا می توان از طریق صحبت با نوجوانمان در مورد مسائل مورد علاقه به این هدف نزدیک شویم. اصولاً بچه ها در این دوره بیشتر به ورزش و بازی های رایانه ای و یا جنس مخالف و یا یک دوست از جنس خود علاقه مندند و اگر بخواهیم که با او ارتباط برقرار کنیم باید تنها همانند یک دوست با او صحبت کنیم و قصد و منظور دیگری نداشته باشیم. برای این کار می توانید با نوجوانتان در مورد مسائل مورد علاقه اش صحبت کنید. بسیاری از اوقات تنها مهم این است که با او صحبت کنید بدون اینکه سعی کنید او را نصیحت کرده یا موردی را به او تفهیم کنید، صحبت کنید تا بتوانید ارتباط برقرار کنید.
● من می گم
سعی کنید احساسات نوجوان خود را درک کنید و به گونه ای مؤثر با او ارتباط برقرار کنید. تحکم و اجبار را در گفتار خود به کار نبرید.
اگر روش (من می گم) دائم تکرار شود، نوجوان را عاصی کرده و از ارتباط با والدین خودداری می کند و درنتیجه از محیط خانه بیزار می شود. نوجوان با رفتار مثبت والدین خود در خانه می بایستی امنیت داشته باشد و خود را مالک بداند نه مستأجر
در اینجا به نکات مهمی که باعث بیراهه رفتن در امر تربیت کودکان میشود اشاره شده است…
1 – لوس کردن فرزند
همه والدین فرزندان خود را دوست دارند و تمام آنچه دارند و ندارند را برای فرزندان خود طالب هستند که به هر حال هزینهبر است. پدر و مادرهای زیادی هستند که با محبت افراطی باعث لوس شدن فرزند شده و تازه بچهها با داشتن این همه چیز، خوشحال به نظر نمیرسند. این باعث میشود که کودکان هرگز راضی به نظر نرسند و مدام تقاضا و توقع بیشتری داشته باشند.
2 – تربیت نامناسب
زمانی که شما تنبلی به خرج میدهید که فرزندان خود را به طور صحیح تربیت کنید، در نتیجه این وظیفه خطیر را برعهده اطرافیان فرزندتان قرار میدهید. اگر شما نتوانید کودکتان را به طور صحیح تربیت کنید دیگران اقدام میکنند.
3- عدم مشارکت در مدرسه فرزندان
بعد از خانه، مدرسه محلی است که بچهها در آن بیشترین ساعت را حضور دارند و بنابراین معلمان و همسن وسالان نقش مهمی در زندگی آنها دارند. در نتیجه شما نباید از مدرسه فرزندتان فاصله بگیرید و باید خود را درگیر مسائل مربوط به آنها کنید. مهم حضور یکی از شماست. شما حتی باید از طریق تلفن و یا حضوری با معلم فرزندتان در تماس باشید. این نشاندهنده حساسیت شما روی تربیت و رشد فرزندتان است و معلم را ملزم به دقت و هوشیاری بیشتری نسبت به تربیت فرزندتان میکنید.
4 – افراط و تفریط در تشویق فرزندان
زمانی که فرزند خود را تشویق میکنیم، باعث افزایش عزتنفس آنها میشویم. اما باید مراقب بود که در این موارد حداعتدال را رعایت کنیم. اجازه دهید که تشویق در وقت مناسب و تنها زمانی که کار فرزندتان واقعا لایق تشویق است انجام شود. اگر برای کار معمولی که انجام دادهاند از آنها خیلی زیاد قدردانی کنید باعث میشود که کودکان نسبت به ارزش واقعی دستاورد خود دچار انحراف فکری شوند.
5 – عدم اعطای مسئولیت به فرزندان
فرزند شما نباید به خاطر انجام کارهای عادی و معمولی چیزی دریافت کند، چون آنها عضوی از خانواده هستند نه مهمان حاضر در هتل. هرکس که در خانه زندگی میکند موظف به انجام امور مربوط به خانه است. از شستن ظروف گرفته تا گردگیری و…
تشویق کودکان برای انجام کارهای فوقالعاده لازم است البته نه در کارهایی که وظیفه عادی هر عضو خانواده است. بچه باید بخشی از مسئولیت زندگی مشترک با خانواده را به دوش بگیرد. آنها برده شما نیستند اما مطمئن باشید که در تعطیلات و مرخصی دائم هم به سر نمیبرند.
6- عدم رفتار صحیح با همسر
هر طور که با همسر خود رفتار کنید، به عنوان الگو برای آینده فرزندان خواهید بود؛ یعنی آنها نیز دقیقا همینطور با همسر خود رفتار خواهند کرد. اگر به صورت غیر صحیح با همسر خود رفتار کنید و مدام در حال مشاجره باشید آنها نیز به همین سبک رفتار میکنند. بچهها بیشتر از آنچه شما به عنوان نصیحت به آنها گوشزد میکنید، از رفتار شما پیروی میکنند. اگر با همسر خود به احترام و توام با عشق رفتار کنید، ارزش خانواده را به فرزند خود نشان میدهید و آنها از داشتن یک پناهگاه امن در این دنیای وحشی بیشتر احساس امنیت میکنند.
7 – داشتن توقعات غیر واقعی از فرزند
اگر با کودکان سر وکله میزنید از آنها انتظارات معقول و منطقی داشته باشید، به خصوص بچههای کوچک. اگر برای شام جایی دعوت هستید و از کودک 2 ساله خود انتظار دارید که درست مانند یک شاهزاده کوچک رفتار کند، سخت در اشتباهید. اگر در خیال و رویای خود انتظار دارید که فرزندتان یک ستاره ورزشی و یا علمی شود، در حالی که او تنها مایل به نوازندگی پیانو است، لازم است راجع به توقع خود تجدیدنظر کنید. انتظار شما از آنها بایدباعث شادی آنها باشد.
8 – ندیدن آموزش برای دفاع از خود و خواستههایشان
خیلی از والدین تمام نیازهای فرزندان را برآورده میکنند و به این ترتیب ارزش کار سخت و عدم وابستگی را در فرزند از بین میبرند. به این ترتیب نسلی از آدمهای بیبو و خاصیت و به اصطلاح پهلوان پنبه ظهور خواهد کرد. بچههای امروزه انتظار دارند که همه کارها برایشان انجام شود. اینکه آنها را محکم و پرطاقت تربیت کنید و از آنها بخواهید که اموراتشان را خود انجام دهند دلیل عدم دوست داشتن آنها نیست بلکه نشانه عشق واقعی است.
9 – تحمیل کردن گرایش و تفکر خود به فرزندان
اجازه دهید که بچهها بچگی کنند. والدین نباید تمایلات و گرایش و نقطه نظرهای خود را به فرزندشان تحمیل کنند. اینکه فرزند خود را از اشتیاقات خود آگاه کنید خوب است اما آنها را تحمیل نکنید. اجازه دهید همانطور که هستند رشد کنند؛ بدون تحمیل عقاید و خواستههای شما.
10 – بی وفایی به قول و عهد
اگر فرزندتان را به خاطر نقاشی روی دیوار تهدید به تنبیه کردن میکنید، حتما این کار را انجام دهید. متاسفانه پیروی از قولهایی که به فرزندتان میدهید زندگی را کمی سخت میکند اما افزایش اعتماد به گفته شما چیزی مهمتر است. اگر شما به گفتههای خود عمل نکنید، بچهها به این نتیجه میرسند که بین قول و عمل شما تناسبی نیست و در نتیجه به شما اعتماد نخواهند کرد.
وقتی نصیحت والدین سر به فلک میکشد
عباس می گفت وقتی نمره ای زیر ۲۰ می گیرم تنم می لرزد نه از کم بودن نمره بلکه از نصیحت های بی پایان و تکراری پدرم «انگار با دیوار صحبت می کنم کوچک ترین عکس العملی نشان نمی دهد. از این گوش می گیرد از آن گوش درمی دهد.»
این گونه صحبت ها را درباره بچه ها از والدین بسیار شنیده ایم. در مورد بعضی از بچه ها صحبت کردن باعث تغییر رفتار آنها نمی شود. ولی بعضی دیگر با گفت وگو تغییر رفتار می دهند. بچه های مسئولیت پذیر در برابر گفت وگو و توضیحات، رفتارهای مناسبی از خود بروز می دهند ولی برای برخی دیگر صحبت و نصیحت و توضیح از یک گوش شنیدن و از آن یکی در کردن است و باعث تغییر رفتار آنها نمی شود. این بچه ها نیاز دارند تا عواقب کار خود را تجربه کنند و با تجربه عواقب کار خود، رفتارهای مناسب را بروز دهند.
عباس می پرسد: «امشب می توانم به خانه دوستم بروم آنجا بخوابم؟»
مادر اعتنایی نمی کند. عباس دوباره مادر را مخاطب قرار می دهد، می پرسد: «می توانم به خانه دوستم بروم آنجا بخوابم؟» پس از اینکه او این سؤال را تکرار می کند مادر می گوید: «نه.»
و پس از چند لحظه فکر کردن در مورد آن مادر می فهمد که دلیلی برای نه گفتن نداشته است. برخی از والدین قبل از آنکه حتی ذره ای به حرف های نوجوان خود فکر کنند به آنها پاسخ منفی می دهند. به تعریفی دیگر قبل از اینکه فکر کنند حرف می زنند. فکر نکردن منجر به عکس العمل های دیگری نسبت به نوجوان خواهد شد.
پدر فرهاد می گفت: «فرهاد با پول های پس انداز کرده اش می خواست یک دوچرخه بخرد، اولین فکری که به ذهنم رسید این بود که کاری احمقانه است. در مقابل حسرت فرهاد توضیح دادم، تو آنقدر پول نداری که یک دوچرخه بخری می دونی دوچرخه چقدر گران است؟ به عبارت دیگر می خواستم به او بگویم فکرش مسخره است و عملی نیست.»
والدین می بایستی از برخوردهای منفی و شدید و کوچک جلوه دادن احساسات نوجوان و یا گفتن اینکه چقدر اشتباه کرده است پرهیز کرده و در عوض در کمال آرامش با او برخورد کنند و قبل از آنکه شروع به صحبت کنند اندکی فکر کنند.
در صورتی که نمی توانید کنترل خود را داشته باشید و سریع به او جواب منفی می دهید، ایده خوبی است که به نوجوان خود بگویید، شرایط را بررسی خواهید کرد و یا اینکه بگویید «بگذار کمی فکر کنم بعداً به تو پاسخ خواهم داد.» همچنین می توانید بگویید که باید این مسئله را با پدرش درمیان بگذارید و بعداً به او جواب مناسبی بدهید. به خاطر داشته باشید که پس از مدتی حتماً باید به او جواب دهید. روش های دیگر نیز می تواند به شما کمک کند تا از تکنیک «فکر کردن قبل از حرف زدن» یاری جویید.
● فرصت هایی برای افزایش ارتباط
اگر نوجوان شما بیشتر وقتش را در اتاقش سپری می کند و شما در قسمتی دیگر از خانه مثلاً آشپزخانه یا کتابخانه مشغول باشید، احتمال ایجاد ارتباط بین شما و نوجوانتان کمتر می شود؛ بنابراین برای ایجاد ارتباط، شما و نوجوانتان اگر در یک محل باشید بهتر است.
سعید به دستور مادر آشپزخانه را تمیز و مرتب کرده بود و منتظر مادر بود که از اداره بیاید و از او تشکر کند؛ حتی برای مادر میز غذا را نیز آماده کرده بود. به محض اینکه مادر زنگ در را به صدا درآورد سعید به استقبال او رفت و از مادر خواست که چشمانش را ببندد و در آشپزخانه را باز کند ولی مادر چشمش را در آشپزخانه باز کرد و با تحکم گفت: «چرا چراغ گاز را تمیز نکرده ای؟!»
مادر کار زیبا و هیجان سعید و انتظار تشویق او را نادیده گرفت و به تعریفی دیگر (تو ذوق او زد)، قدر مسلم سعید یادش رفته بود که چراغ گاز را تمیز کند ولی کارهای زیبای دیگری انجام داده بود که از دید نامهربان مادر پنهان ماند. این ارتباط کلامی منفی سعید را از مادرش دور خواهد کرد.
با نوجوانتان صحبت کنید آن هم صحبت مثبت و تأثیرگذار و مشوق او باشید در رفتار مثبت و با برجسته کردن ویژگی ها، نگرش ها و فعالیت های مثبت او خطوط ارتباطی خود را با او باز کنید تا بتوانید بیشتر از احساسات و عقاید و اعتراضات نوجوان خودآگاه شوید.
● نصیحت
برخی از والدین تنها دائماً نصیحت می کنند و یا سؤال و جواب بی شمار.امروز چطور بود؟ دیشب بهت خوش گذشت؟ فردا چه برنامه ای داری؟ عمه از من چی گفت؟ پدرت کجا رفت؟ و… برخی اوقات نوجوانی که تجربه چنین سؤالاتی را داشته در مقابل سؤالات والدین تنها جوابی سرسری می دهد یا دقیقاً به والدین چیزی را می گوید که آنها می خواهند بشنوند یا اصلاً جواب نمی دهد.
عباس می گفت وقتی نمره ای زیر ۲۰ می گیرم تنم می لرزد نه از کم بودن نمره بلکه از نصیحت های بی پایان و تکراری پدرم. باور کنید غیر از پند و اندرز از پدرم تاکنون حرف دیگری نشنیده ام؛ آنقدر تکراری شده که از اولین جمله تا آخرش را فوت آبم.
وقتی بیشتر ارتباط والدین با نوجوان پند و اندرز باشد در شرایطی هم که نیاز به پند و اندرز باشد نزد نوجوان پند و اندرز بی ثمر و تکراری می شود.
بسیاری از والدین در سؤال کردن از تکالیف مدرسه نوجوانان وسواس عجیبی دارند و آنقدر تکراری سؤال می کنند که نوجوان از پاسخ دادن طفره می رود.
دستوراتی نظیر برو اتاقت رو تمیز کن، برو سر تکالیفت، برو حمام کن و… ممکن است بارها و بارها تکرار شود. به جای تکرار این دستورات، بهتر است این دستورات قانونمند شود و پاداش و تنبیهی داشته باشد.سؤالات پیچ در پیچ، نصیحت ها، تکرار سؤالات و دستورات، باعث عصبانیت، رنجش، نافرمانی، مخالفت و فرار نوجوان می شود. به خاطر داشته باشید نوجوانان با این سؤلات آزرده می شوند.
هرچقدر ارتباط کلامی شما منفی تر باشد، عصبانیت و رنجش و دیگر احساسات منفی بیشتری را درنوجوان ایجاد می کند. اگر ۳ بار در روز با نوجوان خود صحبت کنید و هر ۳بار آنها منفی باشد به مراتب بدتر از آن می شود که تصورش را می توانید بکنید. در کل یک قانون خوب را در ذهنتان حک کنید، هنگامی که حاضر می شوید تا به رختخواب بروید به خاطر بیاورید که چگونه روزتان را با نوجوانتان سپری کرده اید؟
آیا بیشتر اوقات ویژگی های مثبت او را تقویت کرده اید یا اعمال منفی او را؟ نوجوانانی که مقدار بیشتری ارتباط گفتاری مثبت از والدین خود دریافت می کنند، تمایل بیشتری برای صحبت با آنها دارند و درنتیجه رابطه آنها با والدین خود صمیمانه و متکی به اعتماد خواهد بود و در این میان والدین به تکیه گاهی مطمئن برای درد دل و صحبت کردن و راهنمایی خواستن و مشورت نوجوانان تبدیل می شوند و ارتباط کلامی والدین با فرزندان مستحکم تر می شود.
معمولاً ارتباط کلامی والدین بیشتر در حد تفهیم موضوع، درس دادن، وادار کردن نوجوان به تغییر زاویه دید خود و تغییر رفتار است که این امر موجب می شود که از یک مصاحبه لذت بخش فاصله گرفته شود و اگر چنین شیوه ای ادامه یابد، علاقه آنان به مصاحبت با والدین کاهش می یابد. هدف مهم در ارتباط با نوجوانان آن است که در مقابل او موضع گیری نکرده و همانند یک دوست با او صحبت کنید.
در ابتدا می توان از طریق صحبت با نوجوانمان در مورد مسائل مورد علاقه به این هدف نزدیک شویم. اصولاً بچه ها در این دوره بیشتر به ورزش و بازی های رایانه ای و یا جنس مخالف و یا یک دوست از جنس خود علاقه مندند و اگر بخواهیم که با او ارتباط برقرار کنیم باید تنها همانند یک دوست با او صحبت کنیم و قصد و منظور دیگری نداشته باشیم. برای این کار می توانید با نوجوانتان در مورد مسائل مورد علاقه اش صحبت کنید. بسیاری از اوقات تنها مهم این است که با او صحبت کنید بدون اینکه سعی کنید او را نصیحت کرده یا موردی را به او تفهیم کنید، صحبت کنید تا بتوانید ارتباط برقرار کنید.
● من می گم
سعی کنید احساسات نوجوان خود را درک کنید و به گونه ای مؤثر با او ارتباط برقرار کنید. تحکم و اجبار را در گفتار خود به کار نبرید.
اگر روش (من می گم) دائم تکرار شود، نوجوان را عاصی کرده و از ارتباط با والدین خودداری می کند و درنتیجه از محیط خانه بیزار می شود. نوجوان با رفتار مثبت والدین خود در خانه می بایستی امنیت داشته باشد و خود را مالک بداند نه مستأجر