اختلال پردازش شنوايي در اختلال خواندن (نارساخوانی)
اختلال پردازش شنوايي در اختلال خواندن (نارساخوانی)
نارساخواني نوعي ناتواني در خواندن است كه با نقص در صحيح و روان¬خواني با وجود هوش و شنوايي هنجار و مهارت-هاي كافي زبان شفاهي مشخص مي¬شود. گرچه علت نارساخواني خوب شناخته نشده، مطالعاتي نشان¬دهنده ناهنجاري¬هاي اساسي عصبي، زيست شناختي در نارساخواني وجود دارد. اظهار شده كه افراد نارساخوان نقايصي در پردازش توالي زماني احتمالاً ناشي از ناهنجاري¬هاي ساختاري برخي ساختارهاي مغزي دارند. اين كودكان مشكل حافظه شنوايي با عملكرد ضعيف در به خاطرآوري اعداد، كلمات، جملات، تكرار كلمات چند¬سيلابي و ناكلمه دارند. كودكان هنجار اطلاعات بيشتري از محرك در مقايسه با كودكان نارساخوان استخراج مي¬كنند بنابراين بار حافظه كوتاه مدتشان نسبت به كودكان نارساخوان كه نمي¬توانند چنين حجم اطلاعاتي را از همان محرك استخراج كنند بيشتر خواهد بود.
تحقيقات طي 20 سال اخير شواهد زيادي فراهم كرده¬اند كه اغلب كودكان با نارساخواني مشكلات پردازش واج¬شناختي دارندكه سبب مي¬شود در مهارت¬هاي خواندن مشكل داشته باشند. مشكلات واج¬شناختي مي¬تواند از مشكلات دركي گفتار يا شنوايي ناشي شود. تحقيقات در زمينه اختلال عملكرد عصب¬شناختي نارساخواني نشان مي¬دهد كه مشكلات واج¬شناختي ممكن است از نقايص اساسي¬تر مكانيزم ادراكي پايه كه مسئول پردازش اطلاعات زماني شنوايي است ناشي شود. تمايز زماني و يا فركانسي ضعيف مي¬تواند توجيهي براي تمايز ضعيف اصوات گفتاري باشد. درك گفتار ضعيف، به دليل نقايص پردازش شنوايي نمودهاي واج¬شناختي مبهمي را ايجاد مي¬كند كه سبب نقايص آگاهي واج¬شناختي مي¬شود. تئوري نقص واج¬شناختي علت برجسته¬اي در نارساخواني است.
دو فرضيه مهم در مورد مكانيزم¬هاي اساسي مطرح شده است. يكي از اولين تئوري¬هاي پيشنهاد¬دهنده نقص پردازش شنوايي در نارساخواني توسطTallal مطرح شد. وي فرض كرد كه يك علت رايج آسيب زباني و نارساخواني آسيب توانايي پردازش اصواتي (گفتاري و غيرگفتاري) است كه در مدت زمان كم و يا سريع رخ مي دهند. نقص “پردازش شنوايي سريع” با جلوگيري از تجزيه و تحليل زماني گفتار در سطح واج نمودهاي بي¬ثبات يا گنگ اصوات گفتاري (واج¬ها) را در مغز ايجاد مي¬كند كه ممكن است با توانايي يادگيري چگونگي طرح¬ريزي واج¬ها تداخل يابد و از اينرو يادگيري خواندن را محدود كند. فرضيه نقص زماني شنوايي پيشنهاد مي¬كند كه در حداقل يك زيرگروه از كودكان نارساخوان مشكل پردازش محركات صوتي سريع صرف¬نظر از ماهيت گفتاري يا غيرگفتاري وجود دارد. طبق نظر Reed نیز مشكل تمايز واجي در سرعت¬هاي سريع، يا مشكل در تجزيه و تحليل نشانه¬هاي صوتي كوتاه مي¬تواند همراه با نقص واج¬شناختي كودكان نارساخوان باشد.
نظريه TallalتوسطMody و Studdert-Kennedy مورد ترديد واقع شد. آنها عقيده داشتند كه مشكلات آگاهي واج¬شناختي مربوط به گفتار هستند. مشكلات قضاوت ترتيب زماني كودكان نارساخوان و آسيب¬ديده زباني بجاي مشكلات قضاوت ترتيب زماني در نتيجه قابليت تمايزي كاهش¬يافته است. مشكل در ترتيب محركات خاص گفتار كه به اصوات غيرگفتاري تعميم نداشت، سازگار با اين ادعا شد. اين محققين طرفدار فرضيه خاص گفتار بودند كه در آن نارساخواني ناشي از مشكلات در رمزگذاري زباني است. بعضي از اين كودكان مشكلات پردازش اصوات گفتاري ساده (يعني همخوان-واكه يا واكه¬ها) را دارند گرچه ظاهراً توانايي¬اشان براي پردازش اصوات غيرگفتاري مشابه آسيب¬نديده است. اين توانايي براي كسب زبان و مهارت¬هاي خواندن مهم است و نقص در آن ممكن است مهارت¬هاي زباني آسيب¬ديده شامل خواندن را نتيجه دهد.