روش های طبیعی برای بررسی نحوه پردازش زبان
1- نوک زبانی tip of the tongue
* 2- پدیده لغزش زبانی slip of the tongue
* نوک زبانی tip of the tongue
* زمانیکه در حین صحبت به طور ناگهانی واِه ای را فراموش کنیم در حالیکه اطلاعاتی پیرامون آن واِه در ذهن ما وجود دارد.
* اطلاعاتی در زمینه طول واژه ، آواهای سازنده، معناو …
* روانشناسان معتقدند که تلاش ما برای به یاد آوری چنین واژه ای یک تلاش مرحله به مرحله است؛ طوریکه چندین حدس نادرست به صورت مرحله به مرحله می زنیم تا به واژه مورد نظر دست پیدا کنیم.
* نوک زبانی tip of the tongue
* دستگاه واژه یاب در ذهن ما که سرعت بالایی دارد، در مورد پیدا کردن یک واژه خاص، در یک لحظه از کار می افتد ، در این حالت پیدا کردن آن واژه نیاز به تلاش بسیار زیاد و مرحله به مرحله دارد.
* جالب: واژه ای که به طور موقت فراموش شده است ، ابتدا و انتهای آن زودتر به یاد می آید تا وسط آن که به این پدیده وان حمام می گویند.
* در هنگام تلاش های مرحله به مرحله هر نوع تشابه و ارتباطی می تواند منجر به یک حدس اشتباه شود.
* مثال: فردیکه بدنبال پیدا کردن یک صفت می باشد، حدس های واژگانی او نیز همگی صفت بوده و معنای مشابهی با واژه مورد نظر دارد.
* نوک زبانی tip of the tongue
* داده هایی نظیر اینها به وضوح نشان می دهد که مغز ما شیوه نظام مندی برای ذخیره کردن واژه ها دارد، واژه ها را با توجه به ارتباطات بیشماری که دارند ذخیره می سازد.
* ارتباط از نظر: معنایی، آوایی، به لحاظ یکسان بودن مقوله دستوری
* .. یا هر نوع پیوند قابل تصور دیگر.
* پدیده لغزش زبانی slip of the tongue
* لغزش زبانی: خطاهایی که در گفتار افراد طبیعی هنگام صحبت کردن پیش می آید.
* اطلاعات زیادی در زمینه اینکه:
* 1- واژه ها چگونه در ذهن ذخیره و بازیابی می شوند.
* 2- جملات چگونه تولیدو درک می شوند.
* اصطلاح لغزش های زبانی را با توجه به نام فردی که وقوع این خطا ها در گفتارش زیاد بود( فردی به نام spooner)، spoonerizem نام نهادند.مثال:
You have hissed all my mystery lecture.
(missed) (history)
* پدیده لغزش زبانی slip of the tongue
* مطالعه لغزش ها تا حد زیادی ساز و کار ذهن ما را در پردازش زبان نشان می دهد.
* چند نکته در مورد لغزش زبانی:
* 1- در پدیده لغزش زبانی جایگزینی یک واژه به جای واژه دیگر بسیار متداول است.
* 2- چنانچه ترتیب آواها به طور غیر عمد عوض شود، ترکیب حاصل همواره با قواعد مربوط به ترکیب همخوان هاو واکه ها مطابقت دارد.
* 3- اگر لغزش به صورت جابجایی واژه ها باشد، مقوله واژه های جابجا شده همیشه یکسان است.(اسم با اسم، صفت با صفت(
* پدیده لغزش زبانی slip of the tongue
* 4- وقتی واژه ای با واژه دیگر جابجا می شود، از نظر معنا کاملا با یکدیگر مرتبط اند. دو سال پیش ازدواج کرد
دو ساعت پیش ازدواج کرد
* 5- در لغزش های زبانی ساخت زبان( توالی اسم، فعل و ..) رعایت می شود.
* پدیده لغزش زبانی slip of the tongue
* در لغزش های زبانی بویژه از نوع آوایی، به ما نشان می دهد که قبل از تولید جمله ، طرح کلی آن باید توسط فرد مشخص شده باشد تا این جابجایی ها در آن ایجاد گردد.
* اگرچه بررسی پدیده لغزش زبانی در مورد پردازش زبان اطلاعات زیادی به ما می دهد، اما از آنجا که این پدیده کاملا تصادفی رخ می دهد، پژوشگر هیچ کنترلی بر آنها نداشته و لذا قابل اطمینان نیستند. در نتیجه ما باید از روش های تجربی برای مطالعه پردازش زبان استفاده کنیم.
* روش های تجربی برای مطالعه پردازش زبان
* 1- تصمیم گیری واژگانی
* 2- فراخوانی واژه
* 3- خواندن زمان گیری شده
این روش ها بیشتر بر سازمان بندی واژه ها در ذهن تمرکز دارند.
* روش های تجربی برای مطالعه پردازش زبان
* تصمیم گیری واژگانی:
فرد مورد نظر پشت یک سیستم کامپیوتری می نشیند، روی صفحه مانیتور یک واژه نشان داده می شود، فرد باید با سرعت هر چه تمام تر با فشار دادن دکمه بله ، خیر باید قضاوت کند واژه ای که می بیند ، واژه واقعی است یا نه،
دو متغیر در این روش مد نظر می باشد:
1- سرعت پاسخ گویی : چه کسری از ثانیه توانسته است در مورد واژه قضاوت کند.
2- صحت پاسخ گویی : آیا قضاوت او صحیح بوده است یا نه.
* روش های تجربی برای مطالعه پردازش زبان
* تصمیم گیری واژگانی:
* 1- در این روش پردازش عینی و انتزاعی قابل بررسی است.
* نتایج نشان داده است واژه های عینی سرعت بیشتری نسبت به واژه های انتزاعی دارند. در نتیجه قابلیت دسترسی به واژه های عینی راحت تر از واژه های انتزاعی است.
* 2- پردازش هر گروه واژه را نسبت به هر گروه دیگری می توان سنجید.مثال: پردازش ناکلمات نسبت به کلمات
ناکلمات مدت زمان قضاوت بیشتر و سرعت کمتر می شود.
* 3- واژه های کم بسامد نسبت به پر بسامد هاٰ مدت زمان کمتری برای پردازش نیاز دارند.
* روش های تجربی برای مطالعه پردازش زبان
* 2- فراخوانی واژه:
به لحاظ سیستم مشابه آزمون تصمیم گیری واژگانی است.
تفاوت: ابتا قبل از واژه هدف به فرد یک واژه دیگر به نام واژه پیشرو نشان داده می شود سپس واژه هدف،
در این آزمون به دنبال بررسی ارتباط واژه ها باهم در ذهن هستیم.
نتیجه : اگر واژه پیشرو و واژه هدف با هم ارتباط معنایی داشته باشند، واژه هدف با سرعت بیشتری پردازش می شود.
این دو روش بیشتر به بررسی سازمان دهی واژگان ذهنی می پردازند. روش بعد بیشتر بر پردازش جمله تاکید دارد.
* روش های تجربی برای مطالعه پردازش زبان
* 3- خواندن زمان گیری شده:
پیش فرض : اگر جمله ای که به لحاظ زبانی دشوار است، داشته باشیم؛ سرعت پردازش کمتر خواهد بود.
در این تکلیف جمله را یکجا به فرد نشان نمی دهند، بلکه به صورت کلمه به کلمه برای فرد ارائه می شود؛ فرد پس از درک هر جمله باید دکمه را فشار داده تا کلمه بعدی بیاید.
نتایج چنین نشان دادن که :
* روش های تجربی برای مطالعه پردازش زبان
* 3- خواندن زمان گیری شده:
الف):زمان پردازش کلمات مختلف با هم متفاوت اند، واژه های قاموسی نسبت به واژه های دستوری نیاز به زمان بیشتری جهت پردازش دارند.
واژه های قاموسی: به محتوای معنایی جمله کمک می کنند ( اسم، فعل و صفت)
واژه های دستوری : به محتوای معنایی جمله چیزی اضافه نمی کند و به برقراری روابط دستوری می پردازد.( حروف تعریف، حروف اضافهو..9
* روش های تجربی برای مطالعه پردازش زبان
3- خواندن زمان گیری شده:
ب): ما در پایان جمله زمانیکه فرد آخرین کلمه جمله را دید، یک مکث نسبتا طولانی دیده می شود. مربوط به زمان مورد نیاز جهت برقراری ارتباط بین کلمات دیده شده و درک معنای جمله می باشد.
ج): کل زمان صرف شده برای خواندن جملات ، در هر جمله با جمله دیگر متفاوت است.مثلا جملات معلوم نسبت به جملات مجهول و جملات منفی نسبت به مثبت به زمان بیشتری نیاز دارند.
* ویژگی های تمایز دهنده گفتار انسان از حیوان
* 1- تجزیه دوگانه:
یا «دوگانگی طرح بندی»؛ توانایی انسان در استفاده از تعداد اندکی عناصر فاقد معنا و ترکیب آنها به صورت تعداد زیادی ترکیبات معنا دار. که به عنوان وسیله برقراری ارتباط مورد استفاده قرار می گیرد و در اکثر مواقع به شکل گفتار است.
در واقع گفتار از توالی و پشت سر هم قرار گرفتن تعداد محدودی آوا( همخوان ها و واکه ها) بوجود می آید. مثل : /d/, /a/, /r/ که واژه /dar/ را می سازد.
اگر به این واج ها واجی اضافه گردد یا واجی تغییر کند، می تواند واژه جدیدی بسازد ؛ به همین خاطر به آن دوگانگی گویند.
چنان در نظر بگیرید که ما به ازای هر آوا فقط یک معنا داشتیم؟
* ویژگی های تمایز دهنده گفتار انسان از حیوان
* 1- تجزیه دوگانه:
این ویژگی در هیچ یک از نظام های ارتباط جانوری وجود ندارد . نظام ارتباطی حیوانات به صورت «یک آوا – یک معنا» می باشد.
تعداد اواهایی که جانوران تولید می کنند بین 3 تا 6 مورد است که همان آواها منتقل کننده پیام های ارتباطی شان هستند.
بسته به نوع زبان تعداد واج ها متفاوت است. بیشترین تعداد واج ها 100 مورد ( نوعی زبان برزیلی ) و کمترین 10 واج ( نوعی زبان افریقایی) می باشد. میانگین تعداد واج هایی که برای زبان های دنیا در نظر گرفته شده 25 واج می باشد.
* ویژگی های تمایز دهنده گفتار انسان از حیوان
* 2- جابجایی:
توانایی صحبت کردن در مورد موضوعات مربوط به زمان و مکان متعلق به گذشته و آینده.
این خصوصیت از محدودیت زبان ما کم کرده و مجموعه مفاهیمی که ما می توانیم در مورد آنها صحبت کنیم را افزایش داده است. در حالیکه پیام هایی که حیوانات با هم رد و بدل می کنند مربوط به اینجا و اکنون است.
استثنائ: نظام ارتباطی زنبور عسل، که دارای قابلیت جابجایی می باشد.
زنبور عسل پس از دیدن منبع شهد و گل ها به کندو برگشته و با رقص خاصی سایر زنبور ها را از فاصله و محل شهد آگاه می سازد.
* ویژگی های تمایز دهنده گفتار انسان از حیوان
* 2- جابجایی:
کارل فون فریش: این رقص ، رقص «حرکت دم» نام دارد که شبیه 8 لاتین است که وسط آن صاف باشد. سه نوع اطلاع در این رقص نهفته است:
الف)فاصله منبع شهد تا محل کندو: از طریق تند یا کند حرکت کردن هنگام کشیدن عدد 8 ، هر چه کند تر بکشد، فاصله تا محل کندو بیشتر است.
ب) میزان شهد: بر اساس میزان هیجانی که حین رقص از خود نشان می دهد.
ج) محل دقیق شهد: با جهت رسم قسمت صاف عدد با توجه به جهت تابش نور خورشید نشان می دهند.
* ویژگی های تمایز دهنده گفتار انسان از حیوان
* 2- جابجایی:
محدودیت هایی در این خاصیت جابجایی زنبور ها وجود دارد.
آزمایش: یک منبع شهد مصنوعیی در ارتفاع 20 فوتی قرار داد و شرایطی را پیش آورد که زنبور های دیده ور آن را بیابند، زنبور ها پس از بازگشت به کندو نتوانستند منبع را به سایرین نشان دهند.
نتیجه: رقص زنبور ها به اندازه سایر نظام های ارتباطی جانوری محدود است.
* ویژگی های تمایز دهنده گفتار انسان از حیوان
* 3- انگیزه- آزادی:
توانایی گفتن هر چیزی در هر بافتی. البته ما در زندگی روزمره هر چیزی را در جواب هر سوالی نمی توانیم بگوییم که مربوط به ذات زبان است نه محدودیت زبان.
اما در نظام ارتباطی حیوانات همه چیز توسط بافت تعیین می گردد. و علائم غیر انسانی انگیزه موقت هستند؛ یعنی حیوان یک علامت خاص را زمانی بکار می برد که زمان و بافت مناسب برای آن وجود داشته باشد.
* ویژگی های تمایز دهنده گفتار انسان از حیوان
* 4- بی انتهایی:
یعنی تعداد پیام هایی که ما می توانیم تولید کنیم بسیار نامحدود است و زبان ما از نوعی خلاقیت نا محدود بر خوردار است. انسان می تواند تعداد محدودی از واج ها را بر اساس قواعد معینی به نام قواعد زبانی با هم ترکیب کرده و تعداد زیادی واژه و جمله بسازد.
جانوران قادر نیستند پیام های خود را با در نظر گرفتن قواعد نحوی با هم ترکیب کرده و و پیام های جدیدی بسازند.
* ویژگی های تمایز دهنده گفتار انسان از حیوان
* 5- اختیاری بودن:
در قالب مختصات طرحی قرار نمی گیرد اما جزئ ویژگی های زبان انسان است.
بین نامی که برای یک واژه در نظر گرفته شده( برچسب کلامی) و معنای آن واژه هیچ ارتباطی وجود ندارد. مثال: /سگ/، /dog/، /کلب/
هیچ دلیلی وجود ندارد که ما بگوییم یکی از این نام ها بهتر از دیگری است.
این همان قراردادی بودن نماد های زبانی است.
مثال دیگر: شیر: آب، حیوان، نوشیدنی
شانه: وسیله آرایش مو، تخم مرغ، عضو بدن
* ویژگی های تمایز دهنده گفتار انسان از حیوان
* 5- اختیاری بودن:
این واژه ها در صورت زبانی یکسان اند اما در معنا با هم تفاوت دارند که نشان دهنده قراردادی بودن یک نام برای یک مفهوم است.
* معماری ذهن
* در معماری ذهن دو دید گاه مطرح است:
1- نظام دروندادی
2- نظام مرکزی
البته محققان هر دو نظام را در معماری ذهن دخیل می دانند که به آن نظام ذهنی آمیخته می گویند.
* معماری ذهن
* 1- نظام دروندادی یا modular :
در واقع ساختار حوزه حوزه ای را برای ذهن در نظر می گیرد. که شامل ویژگی های زیر است:
الف) پردازش در ماجول های ذهنی و نظام های دروندادی سریع اتفاق می افتد. سریع می شنویم، سریع می بینیم و…،که نشان می دهد ما برای دیدن ، شنیدن و .. دارای ماجول خاصی هستیم.
ب) ماجول های ذهنی تک حوزه ای هستند. بر اطلاعات مشخصی از یک حوزه کار می کنند. مثلا نظام بصری فقط فقط به پردازش اطلاعات حوزه بینایی می پردازد.
فکر کردن جزئ نظام های مرکزی در نظر گرفته شده است. زیرا وقتی برای مثال ما به یک نفر فکر می کنیم، هم صدا، قیافه، بوی او و حتی دستخط او را می توانیم به خاطر آوریم.
* معماری ذهن
* 1- نظام دروندادی یا modular :
ج) اطلاعات ماجول ها کپسول بندی شده است. یعنی هر ماجول اطلاعاتش منحصرا در درون خودش می باشد و قابل استفاده توسط ماجول دیگر نیست.
د) عملکرد ماجول ها یک عملکرد اجباری است. برای مثال: وقتی ما در معرض شیئ قرار می گیریم به ناچار ماجول بینایی به کار گرفته شده و پردازش بینایی را انجام می دهد.
ه) ماجول های ذهنی رشد مشخص و مستقلی دارند. و تابع رشد شناختی کلی نیست.
* معماری ذهن
* 1- نظام دروندادی یا modular :
و) همانطور که ماجول ها رشد مشخصی دارند، اختلال و از کار افتادگی آنها خاص خودشان می باشد. اگر فردی در سیستم شنوایی خود آسیب ببیند، به حس بینایی اش صدمه ای وارد نمی شود.
ز) ماجول ها معماری عصب شناختی ثابتی دارند. برای مثال در مغز می توان جایگاه مشخصی برای زبان، شنوایی، بینایی و … در نظر گرفت، در حالیکه برای تفکر به عنوان یک فرایند مرکزی نمی توان جایگاه خاصی را در نظر گرفت.
* معماری ذهن
* 2- نظام های مرکزی:
فرایند هایی مانند تفکر، استدلال، حل مسئله ، منطق، قضاوت، بینش و … جزئی از نظام های مرکزی هستند که ویژگی های نظام درونداد را ندارند.
ذهن انسان هم ساختار ماجولار و هم معماری مرکزی دارد که در مجموع می توان گفت نظام ذهنی ما آمیخته است.