mental retardation/MR

MR/کم توانی ذهنی

تعریف عقب ماندگی ذهنی

انجمن امریکایی عقب ماندگی ذهنی در گزارش های خود درباره تعریف طبقه بندی و سیستم های حمایتی تعریف زیر را ارائه میده :
عقب ماندگی ذهنی به محدودیت های قابل توجه در عملکرد ذهنی زیر حد متوسط هم زمان با وجود محدودیت های ذکر شده دردو یا تعداد بیشتری از زمینه های مهارت های سازشی اجرایی زیر مشخص می شود :
_ برقراری ارتباط
_ مراقبت از خود
_ زندگی کردن در خانه
_ بهره گیری از جامعه
_ جهت دهی به خود
_ سلامتی و ایمنی
_ تحصیلات کارامد
_ فراغت و کار

تعریف عقب ماندگی ذهنی این الزام را نیز در بر میگیرد که شروع آن قبل از 18 سالگی یا در طول دوره رشد اتفاق افتاده باشد . این مقیاس جهت افتراق عقب ماندگی ذهنی به عنوان یک اختلال رشدی از اشکالی از دمانس در نظر گرفته می شود که به دلیل تحلیل مغز در بزرگسالی رخ می دهند .

 

روند تشخیص MR و تعیین ابتلا فرد بهMR 3مرحله دارد :
مرحله 1 : برای تعیین اینکه شخصی به دلیل تشخیص عقب ماندگی ذهنی شایسته دریافت یک سری از حمایت –ها است از تعریفی که قبلا شرح داده شد استفاده نمایید . (مقیاس عملکرد های ذهنی و مهارت های سازشی )

مرحله 2 :

نقاط قوت و ضعف و حیطه هایی را که نیاز به حمایت دارند مشخص کنید ( رسیدگی های روان شناختی /عاطفی/ جسمی / بهداشت / علت شناختی / رسیدگی های محیطی ) محیط های مطلوب که رشد و تحول مداوم شخص را تسهیل می کنند مشخص نمایید .

مرحله3 :

سطح حمایت و انواع خاص حمایت های مورد نیاز برای افزایش عملکرد را در هریک از 4زمینه در نظر گرفته شده مشخص نمایید . ( عملکرد ذهنی / مهارت های سازشی / روان شناختی / عاطفی / جسمی / بهداشتی / علت شناختی / محیطی )

سطوح عقب ماندگی ذهنی

1-خفیف (آموزش پذیر ) : 89% افراد MR در این طبقه قرار دارند.
محدوده استاندارد نمره IQ حدود 55-69
ممکن است برخی آموزش های خاص لازم باشد .
با حمایت میتواند کلاس های درس عادی را طی کند .
در نهایت می تواند تا اوایل راهنمایی پیش برود .

2-متوسط (تربیت پذیر ) : 6% افراد MRدر این طبقه جای میگیرند.

محدوده استاندارد نمره IQ در این افراد حدود 54-40
معمولا آموزش خاص نیاز دارند اما در مهارت های تحصیلی می توانند تا اواسط دوره ابتدایی پیش بروند .
در دوره بزرگسالی می توانند به صورت مستقل در مشاقل بی مهارت یا نیمه مهارت کار کنند اما اغلب به مقداری حمایت و نظارت در وضعیت زندگیشان نیاز دارند .

3- شدید : 3.5% از افراد MR در این طبقه قرار گرفته اند .

محدوده استاندارد نمره IQ در این افراد حدود 39-25 است .
با آموزش خاص می توان مهارت های خود مراقبتی را گسترش داد و توانایی های ارتباطشان را پیشرفت داد .
به ندرت می توانند به مهارت های خواندن و نوشتن با مهارت های شمارش عملکردی دست می یابند .
در دوره بزرگسالی در محیط کار و زندگی معمولا به یک پشتیبان نیاز دارند .

4-عمیق :1.5 % افراد MR در این طبقه قرار گرفته اند .

محدوده استاندارد نمره IQ این افراد کمتر از 25 است
شاید بتوان برخی مهارت های حرکتی و ارتباطی را اغلب با آموزش خاص گسترش داد.
مهارت های خود مراقبتب نظیر دستشویی رفتن و و تغذیه را می توان به آنها آموخت .
وقتی بزرگ شدند مراقبت و نظارت نیاز دارند و معمولا به طور مستقل نمی توانند زندگی کنند .
بسیاری از آنها کلا آسیب های جسمی و عصب شناختی شدیدی دارند و میزان مرگ ومیر در کودکی آنها زیاد است.

 

سطوح حمایتی :

1- متناوب : حمایت ها مقطعی و کدتاه مدت هستند . ممکن است هنگام انتقال از جایی به جای دیگر از قبیل مدرسه به کار یا از دست دادن شغل مورد نیاز باشند . حمایت های متناوب ممکن است با شدت های زیاد یا کم ارائه شود .

2-محدود : ممکن است در یک دوره زمانی به طور دائمی باشد یا در خلال مدت زمان محدودی انجام شود اما متناوب نیست /پرسنل کمتری نیاز دارد و کم هزینه تر از سطوح بالاتر حمایتی است .

3-وسیع : درگیری منظم (مثلا روزانه ) لااقل در بعضی محیط های زندگی مراجع ( مثلا استخدام یا اقامت ) این سطح حمایتی طولانی مدت و با زمان نامحدود است .

4- فراگیر : حمایت دائمی و با شدت زیاد در همه ی محیط ها به طور بالقوه در تمام مراحل زندگی .

 

خصوصیات شناختی و عقب ماندگی ذهنی

آونز(1992) مهارت های شناختی افرادMR رامورد بحث قرار داد . وی گزارش کرد که به طور کلی رشد شناخت در آنها اختلاف فاحشی با آنچه در کودکان طبیغی دیده می شود وجود ندارد . اگرچه کند تر از آنها است . محققین به تفاوت های شناختی نیز در این افراد پی بردند که نمی توان آن را در ابتدا به … نسبت داد . افراد …. می توانند براساس سن عقلی به اندازه هم سالان خود به مطالب توجه کنند اما در هدایت توجهشان به مربوط ترین جنبه های موقعیت بدون راهنمایی مشکل دارند .
دلیل مشکل آنها در تکالیف مربوط به تمییز اساسا به این دلیل است که به ابعاد کم اهمییت تر محرک ها توجه می کنند
تا ابعادی که لازم است تکلیف را از بین آنها تشخیص دهند .
با این حال مهارت های مربوط به تمییز را می توان از طریق آموزش مستقیم بهبود بخشید . افراد …. بیشتر از آنچه بر اساس سن عقلی آن ها پیش بینی می شود در سازماندهی و فراخوانی مشکل دارند .
فرایند های بازیابی در این افراد کند تر هستند و به نظر می رسد حافظه کوتاه مدت در سطح ضعیفی باشد .تعمیم برای افراد …. مشکل خاصی است با این حال مهارت های شناختی در سراسر بزرگسالی به رشد خود ادامه می دهند و خدمات آموزشی ویزه نیز تا جایی که تربیت این رشد را ضمانت کنند ادامه دارد.

اختلالات زبان و عقب ماندگی ذهنی

 

محدودیت در مهارت برقرای ارتباط اغلب یکی از اولین نشانه های MR است .
ویس ویز و برومفیلد نشان دادند که تا سن عقلی 10 سالگی کودکان MR رشدی کند و آهسته از کسب زبان را شبیه به آنچه در رشد طبیعی مشاهده می شود دنبال می کنند به جز اینکه جملات تا حدی کوتاه تر و از نظر تولید زبان مقداری ضعیف تر هستند و درک کمتری حاصل می شود.
حدود نیمی از افراد مبتلا به MR مهارت های زبانی متناسب با سطح شناختی خود دارند . در بقیه افراد MR دو الگو اختلال زبانی شناسایی شده است .25% که MR تشخیص داده شدند مهارت های ادراکی داشتند که با سن عقلی همتراز بوده اما در مهارت های تولیدی ضعیف تر بودند .

در25% دیگر مبتلایان به انواع عقب ماندگی ذهنی مانند مردیت هم در تولید و هم در درک نسبت به سن عقلی نقایصی داشتند .
صرفا دانستن اینکه بچه ای MR است حقیقتا به ما نمی گوید که شخص کدام یک از مهارت های زبانی را نشان می دهد یا چه شکاف های خاصی در جنبه های درک و بیان رخ می دهد و اینکه همه افراد MR از این الگو ها تبعیت نمی کنند.

جنبه های مختلف زبان و اختلالات کودکانMR

 

1- صرف و نحو
2-واج شناسی
3- کاربرد شناسی
4- معنا شناسی

صرف و نحو :

 

در توالی یادگیری قوانین دستوری تفاوت های کمی با هم سالان خود بر اساس سن عقلی نشان می دهند .

واج شناسی :
شرایبرگ و ویدر گزارش کردند که خظا های تولیدی در کودکان MR شایع تر از کودکان بدون عقب ماندگی است و احتمالا بی ثبات است .آنها دریافتند که حذف همخوان ها رایج ترین نوع خطاهاست.
فرایند های واج شناسی مورد استفاده کودکان MR مشابه فرایند هایی بوده که در کودکان با رشد طبیعی به کار برده می شدند اگرچه کودکان MR فرایند ها را در دوره زمانی طولانی تر و به میزان بیشتری به کار می برند .

معنا شناسی :

 

به نظر می رسد کودکان MR مخصوصا کودکان «سندروم دان » واژگان را آسان تر از نحو می آموزند .صفات و قیود را به میزان کمتری استفاده می کنند اما کلمات دارای معانی عینی را بیشتراز کلمات با مفاهیم انتزاعی به کار میبرند .

کاربرد شناسی :
رشد برقراری ارتباط در کودکان عقب مانده و بدون عقب ماندگی به سطح شناخت بستگی دارد .نقایص کودکان MR به خصوص در دو سال اول زندگی ممکن است بر کیفیت درون داد پیش زبانی که آنها دریافت می کنند اثر بگذارد .
کودکان MR از پرسش ها به با کفایتی کودکان هم سن خود بر اساس سن عقلی برای جمع آوری اطلاعات استفاده نمی کنند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *